translated

جمله های نمونه

1. my father translated several english books into persian
پدرم چندین کتاب انگلیسی را به فارسی ترجمه کرد.

2. his remarks were translated into french
گفته های او را به فرانسه ترجمه کردند.

تخصصی

[برق و الکترونیک] انتقال یافته، ترجمه شده

انگلیسی به انگلیسی

• converted into another language

پیشنهاد کاربران

بپرس