ترجمه کردن
Translate this passage into english 
منتج شدن به . . .
به نقل از هزاره:
[فکر، ایده] به صورتِ . . . درآوردن
به. . . تبدیل کردن
[فکر، ایده] به صورتِ . . . درآوردن
به. . . تبدیل کردن
به . . . تفسیر شود. به. . . تعبیرشود
( در نتیجه چیزی ) منجر شدن
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
 to lead to ( something ) as a result : result in 
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :