transitoriness


زود گذری، حالت ناپایداری، حالت بی بقایی

جمله های نمونه

1. Hofmannsthal describes the transitoriness of the time and the space and asks for the meaning of the life.
[ترجمه گوگل]هافمانستال گذرا بودن زمان و مکان را توصیف می کند و معنای زندگی را جویا می شود
[ترجمه ترگمان]Hofmannsthal the زمان و فضا را توصیف می کند و به دنبال معنای زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Inattention or attention transitoriness was the prominent characteristic of all the students.
[ترجمه گوگل]بی توجهی یا گذرا بودن توجه ویژگی بارز همه دانش آموزان بود
[ترجمه ترگمان]Inattention یا توجه، مشخصه برجسته تمام دانشجویان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Without transitoriness, without beginning or end, birth or death, there is no time, either.
[ترجمه گوگل]بدون گذرا، بدون آغاز یا پایان، تولد یا مرگ، زمان نیز وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]بدون transitoriness، بدون آغاز یا پایان، تولد یا مرگ، هیچ زمانی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But man's soul is most awake in his knowledge of the interchangeability of the term "existence" and "transitoriness".
[ترجمه گوگل]اما روح انسان بیش از همه در آگاهی از قابلیت تعویض واژه «وجود» و «گذرا» بیدار است
[ترجمه ترگمان]اما روح انسان بیشتر در آگاهی خود از واژه \"وجود\" و \"transitoriness\" بیدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was transitoriness just like snow.
[ترجمه گوگل]او مانند برف گذرا بود
[ترجمه ترگمان]اون هم مثل برف بی transitoriness بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Transitoriness creates time - and "time is the essence. "
[ترجمه گوگل]گذرا بودن زمان را ایجاد می کند - و "زمان ماهیت است "
[ترجمه ترگمان]transitoriness زمان ایجاد می کند - و \" زمان جوهر است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What I believe, what I value most, is transitoriness.
[ترجمه گوگل]آنچه من معتقدم، چیزی که بیش از همه برایم ارزش دارد، گذرا بودن است
[ترجمه ترگمان]چیزی که من به آن ایمان دارم، چیزی است که بیش از همه ارزش دارد، transitoriness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Questioner: There are very interesting books written by apparently very competent people, in which the illusoriness of the world is denied (though not its transitoriness).
[ترجمه گوگل]پرسش‌گر: کتاب‌های بسیار جالبی وجود دارد که توسط افراد ظاهراً بسیار شایسته نوشته شده‌اند که در آن‌ها توهم‌بودن جهان (البته نه گذرا بودن آن) رد شده است
[ترجمه ترگمان]questioner: کتاب های بسیار جالبی وجود دارند که توسط افراد بسیار شایسته نوشته شده اند، که در آن the جهان انکار می شود (اگرچه نه transitoriness آن)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Epilepsy is a serious disease for human health, and the typical features of epileptic seizure are abruptness, transitoriness and repeat.
[ترجمه گوگل]صرع یک ​​بیماری جدی برای سلامت انسان است و ویژگی‌های بارز تشنج صرع ناگهانی، گذرا و تکرار است
[ترجمه ترگمان]صرع، بیماری جدی برای سلامت انسان است و ویژگی های معمول این حمله صرع، abruptness، transitoriness و تکرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One of the most important characteristics distinguishing man from all other forms of nature is his knowledge of transitoriness, of beginning and end, and therefore of the gift of time.
[ترجمه گوگل]یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که انسان را از سایر اشکال طبیعت متمایز می‌کند، آگاهی او از گذرا بودن، آغاز و پایان و در نتیجه موهبت زمان است
[ترجمه ترگمان]یکی از مهم ترین ویژگی هایی که انسان را از هر نوع طبیعت متمایز می کند، آگاهی او از transitoriness، آغاز و پایان، و به همین جهت هدیه زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• temporality, changeability

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : transit / transition
✅️ اسم ( noun ) : transition / transitivity / transitoriness
✅️ صفت ( adjective ) : transitional / transitive / transitory / transitable
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : transitionally / transitively / transitorily

بپرس