transistorized

/trænˈzɪstəraɪzd//trænˈzɪstəraɪzd/

معنی: ترانزیستوری
معانی دیگر: ترانزیستوری

جمله های نمونه

1. When you turn on a transistorized radio, the sound comes on immediately; when you turn off, it fades out gradually.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک رادیو ترانزیستوری را روشن می کنید، صدا بلافاصله روشن می شود وقتی خاموش می کنید، به تدریج محو می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که تو رادیو را روشن می کنی، صدا بلافاصله روشن می شود؛ وقتی خاموش می شوی، کم کم محو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most drive systems offer a choice between transistorized silicone-controlled rectifiers and pulse width modulation over the full range of amplified voltages.
[ترجمه گوگل]اکثر سیستم های درایو انتخابی را بین یکسو کننده های سیلیکونی ترانزیستوری و مدولاسیون عرض پالس در طیف کامل ولتاژهای تقویت شده ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]اکثر سیستم های محرک، یک انتخاب بین rectifiers کنترل شده سیلیکون - کنترل شده و مدولاسیون عرض پالس نسبت به دامنه کامل ولتاژهای تقویت کننده را ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A formula of phase spectrum density for transistorized amplifier is given.
[ترجمه گوگل]فرمولی از چگالی طیف فاز برای تقویت کننده ترانزیستوری داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک فرمول تراکم طیف فازی برای تقویت کننده transistorized داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With recent improvements in transistorized circuits, the range is being constantly improved.
[ترجمه گوگل]با پیشرفت های اخیر در مدارهای ترانزیستوری، برد به طور مداوم در حال بهبود است
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت اخیر در مدارهای transistorized، دامنه به طور مداوم بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A transistorized radio takes no time to warm up.
[ترجمه گوگل]یک رادیو ترانزیستوریزه برای گرم شدن زمان نمی برد
[ترجمه ترگمان]رادیو transistorized هیچ وقت برای گرم کردن وقت نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sony Corp. introduced the first portable, transistorized TV, the TV8-30 in 1960.
[ترجمه گوگل]شرکت سونی اولین تلویزیون قابل حمل و ترانزیستوری را با نام TV8-30 در سال 1960 معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]شرکت سونی اولین ماهواره قابل حمل، transistorized، the - ۳۰ را در سال ۱۹۶۰ معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Manufactured by the Nippon Electric Company (NEC), the drum-based machine was one of the earliest transistorized Japanese computers.
[ترجمه گوگل]این دستگاه که توسط شرکت نیپون الکتریک (NEC) ساخته شد، یکی از اولین کامپیوترهای ترانزیستوری ژاپنی بود
[ترجمه ترگمان]Manufactured توسط شرکت الکتریکی Nippon (NEC)، ماشین مبتنی بر طبل یکی از اولین کامپیوترهای ژاپنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have no other computers besides this giant general - purpose transistorized digital one.
[ترجمه گوگل]ما هیچ کامپیوتر دیگری به جز این کامپیوتر غول پیکر ترانزیستوری شده عمومی نداریم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ما هیچ کامپیوتر دیگری جز این هدف عظیم عمومی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Very soon most manufactured items, from shoes to cans of soup, will contain a small sliver of dim intelligence, and screens will be the tool we use to interact with this transistorized information.
[ترجمه گوگل]خیلی زود بیشتر اقلام تولیدی، از کفش گرفته تا قوطی سوپ، حاوی ذره‌ای از هوش کم‌رنگ خواهند بود و صفحه‌نمایش ابزاری خواهد بود که برای تعامل با این اطلاعات ترانزیستوری استفاده می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]خیلی زود اکثر موارد ساخته شده، از کفش گرفته تا قوطی های سوپ، حاوی یک تکه کوچک از اطلاعات کم نور هستند، و screens ابزاری هستند که ما برای تعامل با این اطلاعات transistorized استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This article describes design construction and characterization of a transistorized X-band ground-based scatterometer.
[ترجمه گوگل]این مقاله ساختار طراحی و خصوصیات یک پراکندگی سنج زمینی باند X ترانزیستوری را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله ساخت طراحی و مشخصات یک scatterometer مبتنی بر روی زمین را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A long string of Sony products followed: the first small transistorized TVs, the world's smallest AM radio, even the video-tape cassette recorders used by U. S. astronauts on Apollo moon flights.
[ترجمه گوگل]مجموعه‌ای طولانی از محصولات سونی به دنبال داشت: اولین تلویزیون‌های کوچک ترانزیستوری، کوچک‌ترین رادیو AM جهان، حتی ضبط‌کننده‌های نوار ویدئویی که توسط فضانوردان آمریکایی در پروازهای ماه آپولو استفاده می‌شدند
[ترجمه ترگمان]یک رشته طولانی از محصولات سونی پس از آن: اولین تلویزیون کوچک transistorized، کوچک ترین رادیو AM، حتی دستگاه های ضبط نوار ویدئویی که توسط یو اس فضانوردان در مورد آپولو ماه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ironically, some of the problems that plagued vacuum tubes and lead to their near-demise now haunt transistorized products.
[ترجمه گوگل]از قضا، برخی از مشکلاتی که لوله‌های خلاء را آزار می‌دهند و منجر به نابودی نزدیک به آن‌ها می‌شوند، اکنون محصولات ترانزیستوری شده را درگیر خود کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]به طور کنایه آمیزی، برخی از مشکلاتی که لوله های خلا را آزار می دهد و منجر به مرگ نزدیک آن ها می شود در حال حاضر به خاطر محصولات transistorized است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In 195 computers had already evolved from huge tube-driven hulks into smaller, lighter, transistorized machines.
[ترجمه گوگل]در سال 195 کامپیوترها قبلاً از هالک‌های بزرگ لوله‌دار به ماشین‌های کوچک‌تر، سبک‌تر و ترانزیستوری تبدیل شده بودند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵ کامپیوتر از محکومین به اعمال شاقه تبدیل شده بود که به ماشین های کوچک تر، سبک تر و transistorized تبدیل شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So far as efficiency and distortion are concerned, the transistorized pulse-duration modulator by PANTEL method is proved to be superior to that by the basic PDM circuit.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که به کارایی و اعوجاج مربوط می شود، مدولاتور طول پالس ترانزیستوری شده با روش PANTEL ثابت شده است که برتر از مدار PDM پایه است
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که به کارایی و اعوجاج مربوط می شود، ثابت شده است که مدولاتور transistorized - مدت توسط روش PANTEL نسبت به آن بوسیله مدار PDM اولیه برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترانزیستوری (صفت)
transistorized

تخصصی

[برق و الکترونیک] ترانزیستوری شده مدار ساخته شده با ترانزیستورها به جای لامپهای الکترونی .

پیشنهاد کاربران

بپرس