transformed


معنی: مبدل

مترادف ها

مبدل (صفت)
changed, transformed, converted

تخصصی

[ریاضیات] مبدل، تبدیل شده، گردانده

پیشنهاد کاربران

but owing to the public that patronizes them, are with astounding rapidity transformed into filthy taverns.
ولی به سرعت توسط کسانی که در آنها اقامت می گزینند، تبدیل به قهوه خانه های آلوده ای می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

I can only stand and watch as she is transformed into a poor, tormented creature.
فقط می توانم بایستم و تماشا کنم که چگونه به حیوانی زجر کشیده تبدیل می شود

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: ترادیسیده

⚫ نگارش به خط لاتین: Tarādiside

⚫ آمیخته از: ترا ( trans ) و �دیس� ( form ) و �اسم مفعول� ( ed )
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

منتقل شدن
در ریاضیات و آمار: تبدیل شده
Changed completely
متحول
تغییر کرده، عوض شده، تبدیل به ( چیز دیگری ) شده.

بپرس