transformational

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: تَرادیسِشال

⚫ نگارش به خط لاتین: Tarādiseshāl

⚫ آمیخته از: ترادیسیدن ( transform ) و �‍ِش� ( ation ) و �‍ال� ( al )
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

( also, transformative )
Able to produce a big change or improvement in a situation
صفت/ قادر به ایجاد یک تغییر یا بهبود بزرگ در یک موقعیت
تحول آفرین
Action to encourage home insulation by the EU represents a potentially transformational event for government - funded installation agencies
...
[مشاهده متن کامل]

A transformational acquisition/deal/merger
A transformational strategy/reform/step. The company's chief executive described the transaction
As a "transformational step" in implementing new corporate strategy
Transformative ideas/experiences

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/transformational
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : transform
✅️ اسم ( noun ) : transformation
✅️ صفت ( adjective ) : transformational / transformable / transformative
✅️ قید ( adverb ) : _
Many interactions change from transactional to transformational,
بسیاری از ارتباط ها از تعامل گرا به تحول آفرین تغییر می کنند.
transformational ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: گشتاری 1
تعریف: مربوط به گشتار
قابلیت تبدیل شوندگی

دگرگون کننده
تحول آفرین
تحول گرا

بپرس