این کلمه در کانتکست های مختلف معانی متفاوت و عمیقی داره
یکی از معانیش
تغییر عظیم و قابل توجه ظاهری یا شخصیتی یک شخص یا یک چیز که منجر به بهتر شدن اون میشه
مثالها:
There's been a transformation in Carl since he started going out with Annie.
... [مشاهده متن کامل]
Have you seen the transformation of our garden?
Local people have mixed feelings about the planned transformation of their town into a regional capital.
I'd never seen Jose in a tuxedo before - it was quite a transformation.
The internet has led to a transformation in shopping habits.
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )
•
⚫ واژه ی برنهاده: ترادیسش
•
⚫ نگارش به خط لاتین: Tarādisesh
•
⚫ آمیخته از: ترا ( trans ) و �دیس� ( form ) و �ِش� ( ation )
... [مشاهده متن کامل]
•
⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی
•
⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.
تبدیل، دگرگونی، تغییرشکل، تغییرماهیت، تحول. انتقال. ترادیسی. استحاله. دگرسازی
change, alteration, conversion, metamorphosis, revolution, sea change, transmutation
🔷 ( مهندسی برق )
🔷 واژه مصوب: ترادیسش
🔷 تعریف: ترادیسش برق
change, alteration, conversion, metamorphosis, revolution, sea change, transmutation
transformation ( n ) ( tr�nsfərˈmeɪʃn ) =a complete change in sth, e. g. What a transformation! You look great. the country's transformation from dictatorship to democracy. transformational
این کلمه معنای بسیار عمیقی داشته و در انگلیسی امروز بسی خشک و بی مایه شده. trans یعنی ورا، آنسوی و form یعنی صورت ظاهری. پس Transformation یعنی ورای آنچه در ظاهر است. یا وارونه کردن چیزی و حقیقت آن را
... [مشاهده متن کامل] دیدن. یا حتی تغییر وضعیت ظاهری و تبدیل آن به وضعیت حقیقی. در فارسی نمی توانم معادلی برای این معنی عمیق پیدا کنم.
تبدیل، دگرگونی، تغییرشکل، تغییرماهیت، تحول
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : transform
✅️ اسم ( noun ) : transformation
✅️ صفت ( adjective ) : transformational / transformable / transformative
✅️ قید ( adverb ) : _
ایجاد تغییر و تحول کامل در چیزی به منظور اصلاح آن
در ادبیات رشتۀ طراحی، به نظر میرسد که این واژه مفهومی نزدیک به Transition دارد و می تواند به معنای �گذار� یا �انتقال� ( از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب� در نظر گرفته شود.
در زیست شناسی مولکولی به معنای: ⬇️
تَرا ریختی
تَرا ریخت سازی
دگرسازی
تَرا دیسی
در متون زیست شناسی به معنای: ⬇️
تَرادیسی
وَراریخت
دگرسازی
تحول و دگرگونی
دگردیسی
trans = گذر ، انتقال
form = شکل، فرم
ation = پسوند اسم ساز
transformation = انتقال از یک شکل به شکلی دیگر
transformation = گشتار
transformation ( مهندسی برق )
واژه مصوب: تبدیل 7
تعریف: ← تبدیل برق
transformation ( noun ) = تغییر شکل، دگرگونی، تبدیل، تحول، استحاله
Definition = یک تغییر کامل در ظاهر یا ماهیت چیزی یا کسی/
examples: 1 - the student's transformation from a "D" student to a "b" student was remarkable.
... [مشاهده متن کامل]
تغییر دانشجویان از دانش آموز سطح "D" به دانش آموز سطح"b" قابل توجه بود.
2 - The city's transformation has been amazing.
دگرگونی شهر شگفت انگیز بوده است.
3 - This plan means a complete transformation of our organization.
این طرح به معنای تحول کامل در سازمان ما است.
4 - Local people have mixed feelings about the planned transformation of their town into a regional capital.
مردم محلی در مورد تبدیل برنامه ریزی شده شهرشان به پایتخت منطقه احساسات متفاوتی دارند.
5 - I'd never seen Jose in a tuxedo before - it was quite a transformation.
من قبلاً هرگز خوزه را در لباس تاکیدو ندیده بودم - این کاملاً یک دگرگونی بود.
Transformation:تغییر شکل و دگرگونی
Transportation:حمل و نقل
Change complete
با سلام و پوزش از درج جمله ناقص در توضیحات قبلی ، جمله کامل بشرح زیر میباشد :
Chemistry is the study of transformation
بطور کلی همانطور که در معانی بالا درج شده در هر رشته ای از علوم ویا دیسیپلین های متفاوت معنی خاصی لحاظ گردیده است ، اما تجربه شخصی اینجانب : مناسب ترین معنی برای هر کلمه با توجه به معنای جمله و در کنار دیگر کلمات است و ممکن است طیف وسیعی از واژه ها را در خود داشته باشد ، مانند :
... [مشاهده متن کامل]
Chemistry is . . . Transformation
میتوان معانی تبدیل ، تغییر ماهیت ، تغییر شکل ، رنگ و. . . رابرای این کلمه در علم شیمی منظور داشت
با تشکر
زبان شناسی:
گشتار
در مهندسی مواد = استحاله
دگرگونی
دگرگون شدگی ، تحول
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)