transfiguration

/ˌtrænsfɪɡəˈreɪʃən//ˌtrænsfɪɡəˈreɪʃən/

معنی: تغییر شکل
معانی دیگر: ترا دیسی، تبدیل صورت، تبدیل هیئت، تجلی، عید تجلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of transforming or the state of being transformed in form or appearance, esp. to an idealized or spiritualized state.
مشابه: transformation

(2) تعریف: (cap.) such a transformation ascribed to Jesus Christ in the Bible, or the church festival celebrating this event, observed on August 6.

جمله های نمونه

1. It was less a reform than a transfiguration.
[ترجمه گوگل]این کمتر یک اصلاح بود تا یک تغییر شکل
[ترجمه ترگمان]کم تر از تغییر شکل تغییر شکل تغییر شکل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As we are reminding ourselves, the Transfiguration took place at a most critical moment.
[ترجمه گوگل]همانطور که به خود یادآوری می کنیم، تغییر شکل در حساس ترین لحظه اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل تغییر شکل در بحرانی ترین لحظه رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are many stories of transfiguration and abroad.
[ترجمه گوگل]داستان های زیادی از تغییر شکل و خارج از کشور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]داستان های زیادی در تغییر شکل و خارج از کشور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What should be an activity of permanent transfiguration becomes a means of exteriorization, of abandoning one's inner self.
[ترجمه گوگل]آنچه باید یک فعالیت تغییر شکل دائمی باشد، به وسیله ای برای بیرونی شدن، رها کردن خود درونی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]چیزی که باید یک فعالیت تغییر شکل دائمی باشد، وسیله ای برای تغییر شکل و رها کردن یک خود درونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thermal Transfiguration Analysis for the Large Aperture Optical Element of Switchyard in ICF Driver Target Area.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تغییر شکل حرارتی برای عنصر نوری با دیافراگم بزرگ Switchyard در ناحیه هدف درایور ICF
[ترجمه ترگمان]تحلیل تغییر شکل گرمایی برای نمونه نوری دیافراگم بزرگ of در ناحیه هدف راننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Old newspapers transfiguration storage basket, Well in Well Lane coax!
[ترجمه گوگل]سبد ذخیره سازی تغییر شکل روزنامه های قدیمی، خوب در لین کواکس!
[ترجمه ترگمان]سبد storage کهنه، خوب، با ناز و عشوه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Real mastery of transfiguration will come at a much later time in Mila and Oa's ascent.
[ترجمه گوگل]تسلط واقعی در تغییر شکل در زمان بسیار بعدی در صعود میلا و اوآ به دست خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]تسلط واقعی تغییر شکل در زمان کمی بعد در میلا میلا و صعود oa به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A little more power and excellent transfiguration.
[ترجمه گوگل]کمی قدرت بیشتر و تغییر شکل عالی
[ترجمه ترگمان]یه کم قدرت و تغییر شکل عالی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. McGonagall teaches Transfiguration classes at Hogwarts.
[ترجمه گوگل]مک گوناگال در هاگوارتز کلاس های تغییر شکل را تدریس می کند
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک گوناگال کلاس تغییر شکل را در هاگوارتز تدریس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This was in a much later book, The Transfiguration of the Commonplace.
[ترجمه گوگل]این در کتاب بسیار بعدی به نام «تغییر مکان معمولی» بود
[ترجمه ترگمان]این کتاب در یک کتاب بسیار بعد بود، تغییر شکل تغییر شکل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We never use transfiguration as a punishment!
[ترجمه گوگل]ما هرگز از تغییر شکل به عنوان مجازات استفاده نمی کنیم!
[ترجمه ترگمان]ما هیچ وقت از تغییر شکل استفاده نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was a sudden transfiguration, a lifting - up of day.
[ترجمه گوگل]این یک دگرگونی ناگهانی بود، یک تغییر شکل روز
[ترجمه ترگمان]یک تغییر ناگهانی بود، یک روز بلند کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are many stories of transfiguration at home and abroad.
[ترجمه گوگل]داستان های زیادی از تغییر شکل در داخل و خارج وجود دارد
[ترجمه ترگمان]داستان های زیادی درباره تغییر شکل در خانه و خارج از کشور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In some sense, if a spell is not Transfiguration, it's probably Charms.
[ترجمه گوگل]به نوعی، اگر یک طلسم تغییر شکل نباشد، احتمالاً Charms است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، اگر طلسم تغییر شکل نیست، حتما وردهای جادویی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Obviously, transfiguration may serve as a successful pattern of art to present this self - awareness.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که تغییر شکل ممکن است به عنوان یک الگوی موفق هنری برای ارائه این خودآگاهی عمل کند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که تغییر شکل ممکن است به عنوان یک الگوی موفق از هنر برای ارائه این آگاهی از خود عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تغییر شکل (اسم)
transmutation, transformation, metamorphosis, sublation, evolution, transfiguration, palingenesis, transmogrification

انگلیسی به انگلیسی

• change of form; church festival (christianity); change of appearance of jesus

پیشنهاد کاربران

Transfiguration refers to a magical transformation, often associated with folklore, mythology, or fantasy. It implies a complete and usually instantaneous change in form or appearance.
دگرگونی جادویی که اغلب با فولکلور، اساطیر یا فانتزی همراه است.
...
[مشاهده متن کامل]

این به معنای تغییر کامل و معمولاً آنی در شکل یا ظاهر است.
تجلی
مثال؛
In the Harry Potter series, transfiguration is a branch of magic that allows objects or creatures to change shape.
In a discussion about mythology, one might mention the transfiguration of gods into animals or other forms.
A person describing a dramatic makeover might say, “Her transfiguration was so incredible, I almost didn’t recognize her. ”

بپرس