transferability


انتقال پذیری

جمله های نمونه

1. The transferability of the yawp of the pressing operation oil pump in the sample can express the physical condition change.
[ترجمه گوگل]قابلیت انتقال یاوپ پمپ روغن عملیات پرس در نمونه می تواند بیانگر تغییر وضعیت فیزیکی باشد
[ترجمه ترگمان]قابلیت انتقال پمپ نفتی فعال در نمونه می تواند وضعیت فیزیکی تغییر شرایط فیزیکی را بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The transferability of scale factors for quantum mechanical force fields is studied among these amides.
[ترجمه گوگل]قابلیت انتقال فاکتورهای مقیاس برای میدان‌های نیروی مکانیکی کوانتومی در میان این آمیدها مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]قابلیت انتقال عوامل مقیاس برای میدان های الکتریکی مکانیک کوانتومی در بین این amides ها مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In addition also has the transferability income and the property income and so on.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، درآمد قابل انتقال و درآمد ملک و غیره نیز دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، درآمد انتقال و درآمد ملک و غیره نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only those can be said to possess transferability.
[ترجمه گوگل]فقط می توان گفت که دارای قابلیت انتقال هستند
[ترجمه ترگمان]فقط آن را می توان گفت که قابلیت انتقال داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Besides, in order to evaluate the transferability of the newly exploited markers across genera, primer selecting and analysis of genetic relationships of a collection of Pyrus were also conducted.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، به منظور ارزیابی قابلیت انتقال نشانگرهای جدید بهره برداری شده در بین جنس ها، انتخاب آغازگر و تجزیه و تحلیل روابط ژنتیکی مجموعه ای از Pyrus نیز انجام شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، برای ارزیابی قابلیت انتقال مارکرهای مورد سو استفاده در کل سرده، انتخاب پرایمر و تجزیه و تحلیل روابط ژنتیکی مجموعه ای از pyrus نیز انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Overseas bank statements ( with confirmation of transferability to UK if appropriate ).
[ترجمه گوگل]صورت‌حساب‌های بانکی خارج از کشور (با تأیید قابلیت انتقال به انگلستان در صورت لزوم)
[ترجمه ترگمان]صورت های بانکی در خارج از کشور (با تایید انتقال به بریتانیا در صورتی که مناسب باشد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sterling transferability affords a means of multilateral settlement for trade between nondollar countries.
[ترجمه گوگل]قابلیت انتقال استرلینگ وسیله ای برای تسویه حساب چند جانبه برای تجارت بین کشورهای غیر دلاری فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]انتقال استرلینگ به وسیله توافق چند جانبه برای تجارت بین دو کشور ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition, our scheme supports divisibility and transferability of digital coins in a simpler way.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، طرح ما از تقسیم پذیری و قابلیت انتقال سکه های دیجیتال به روشی ساده تر پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، طرح ما از divisibility و انتقال سکه های دیجیتال به روش ساده تر حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One pre - condition for transferability is the pricing for such non - transferable shares.
[ترجمه گوگل]یکی از پیش شرط های قابل انتقال، قیمت گذاری این گونه سهام غیرقابل انتقال است
[ترجمه ترگمان]یک شرط پیش از قابلیت انتقال، قیمت گذاری برای چنین سهام هایی است که قابل انتقال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The countryside resident average per person transferability income grows 32 %.
[ترجمه گوگل]متوسط ​​درآمد قابل انتقال برای ساکنان روستاها 32 درصد رشد می کند
[ترجمه ترگمان]متوسط ساکنان روستا به طور متوسط ۳۲ درصد رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the same time there were anxieties about such matters as uniformity of standards and transferability between institutions.
[ترجمه گوگل]در عین حال نگرانی هایی در مورد موضوعاتی مانند یکنواختی استانداردها و قابلیت انتقال بین مؤسسات وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در عین حال، نگرانی ها در مورد مسائلی همچون یکنواختی استانداردها و انتقال بین موسسات وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The study will have immediate relevance both in strengthening the capacity of the agencies dealing with the crisis and through transferability elsewhere.
[ترجمه گوگل]این مطالعه هم در تقویت ظرفیت آژانس های مقابله با بحران و هم از طریق قابلیت انتقال به جاهای دیگر ارتباط فوری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این مطالعه ارتباط نزدیک هم با تقویت ظرفیت ادارات مرتبط با بحران و از طریق انتقال به جاه ای دیگر خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One of the factors which will determine the eventual success or failure of the Dip. HE is the extent of transferability which develops.
[ترجمه گوگل]یکی از عواملی که موفقیت یا شکست نهایی Dip را تعیین می کند HE میزان انتقال پذیری است که توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]یکی از عواملی که موفقیت نهایی یا شکست دیپ را تعیین می کند این مقدار انتقال است که توسعه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The solar panel is composed of imported monocrystalline & polycrystalline silicon with over % transferability.
[ترجمه گوگل]پنل خورشیدی از سیلیکون مونو کریستال و پلی کریستال وارداتی با قابلیت انتقال بیش از درصد تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]پنل خورشیدی از monocrystalline وارداتی silicon & polycrystalline با بیش از % انتقال تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• passableness, negotiability

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : transfer
✅️ اسم ( noun ) : transfer / transferability / transferral / transference
✅️ صفت ( adjective ) : transferable
✅️ قید ( adverb ) : _
Generalizability
تعمیم پذیری

بپرس