1. abortive transduction
ترارسانی افگانشی
2. Like E. coli it undergoes transduction, transformation and conjugation.
[ترجمه گوگل]مانند E coli تحت انتقال، تبدیل و کونژوگاسیون قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]مثل ای این بیماری در انتقال، انتقال و conjugation قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مثل ای این بیماری در انتقال، انتقال و conjugation قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Transduction of genetic information by bacteriophages occurs in many groups of bacteria.
[ترجمه گوگل]انتقال اطلاعات ژنتیکی توسط باکتریوفاژها در بسیاری از گروه های باکتری اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]Transduction اطلاعات ژنتیکی توسط bacteriophages در بسیاری از گروه ها از باکتری ها رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Transduction اطلاعات ژنتیکی توسط bacteriophages در بسیاری از گروه ها از باکتری ها رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. EGF signalling transduction in neuron has a signal integration and a complex self-adaptive control character.
[ترجمه گوگل]انتقال سیگنال EGF در نورون دارای یک ادغام سیگنال و یک شخصیت کنترلی خود تطبیقی پیچیده است
[ترجمه ترگمان]انتقال سیگنال دهی انتقالی در نورون ها یک یکپارچگی سیگنال و یک ویژگی کنترل خود - تطبیقی پیچیده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انتقال سیگنال دهی انتقالی در نورون ها یک یکپارچگی سیگنال و یک ویژگی کنترل خود - تطبیقی پیچیده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As we learn more about the signal transduction pathway, we will have more chances to try to block this pathway thereby inhibiting liver fibrogenesis.
[ترجمه گوگل]همانطور که در مورد مسیر انتقال سیگنال بیشتر می آموزیم، شانس بیشتری برای تلاش برای مسدود کردن این مسیر و در نتیجه مهار فیبروژنز کبد خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]همانطور که بیشتر در مورد مسیر انتقال سیگنال یاد می گیریم، شانس بیشتری برای مسدود کردن این مسیر و در نتیجه مهار fibrogenesis کبد خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که بیشتر در مورد مسیر انتقال سیگنال یاد می گیریم، شانس بیشتری برای مسدود کردن این مسیر و در نتیجه مهار fibrogenesis کبد خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Objective To investigate the change of signal transduction genes in human transitional cell carcinoma ( TCC ).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تغییر ژنهای انتقال سیگنال در کارسینوم سلول انتقالی انسانی (TCC)
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره تغییر ژن transduction سیگنال در carcinoma سلول انتقالی انسان (TCC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره تغییر ژن transduction سیگنال در carcinoma سلول انتقالی انسان (TCC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To identify signal transduction - related genes in peripheral blood mononuclear cells from intracranial aneurysm patients using oligo - microarrays.
[ترجمه گوگل]شناسایی ژنهای مرتبط با انتقال سیگنال در سلولهای تک هستهای خون محیطی از بیماران مبتلا به آنوریسم داخل جمجمهای با استفاده از ریزآرایههای اولیگو
[ترجمه ترگمان]شناسایی ژن های مرتبط با انتقال سیگنال در سلول های خونی عروق محیطی با استفاده از oligo - microarrays
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شناسایی ژن های مرتبط با انتقال سیگنال در سلول های خونی عروق محیطی با استفاده از oligo - microarrays
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. LPS - induced signal transduction in macrophage, and then inhibit the cytokine release of the activated cells.
[ترجمه گوگل]LPS - انتقال سیگنال در ماکروفاژها را القا می کند و سپس آزادسازی سیتوکین سلول های فعال شده را مهار می کند
[ترجمه ترگمان]انتقال سیگنال منتقل شده توسط LPS در macrophage، و سپس مهار ترشح سایتوکاین ناشی از سلول های فعال شده را متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انتقال سیگنال منتقل شده توسط LPS در macrophage، و سپس مهار ترشح سایتوکاین ناشی از سلول های فعال شده را متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Neurotransmitter receptors mediate signal transduction postsynaptic membrane of synaptic connections between neurons in the nervous system.
[ترجمه گوگل]گیرنده های انتقال دهنده عصبی واسطه انتقال سیگنال غشای پس سیناپسی اتصالات سیناپسی بین نورون ها در سیستم عصبی هستند
[ترجمه ترگمان]گیرنده های neurotransmitter پس از برقراری ارتباط سیناپسی بین نورون ها در سیستم عصبی، عضو پس سیناپسی انتقال سیگنال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گیرنده های neurotransmitter پس از برقراری ارتباط سیناپسی بین نورون ها در سیستم عصبی، عضو پس سیناپسی انتقال سیگنال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sound transduction - Bones are important in the mechanical aspect of hearing.
[ترجمه گوگل]انتقال صدا - استخوان ها در جنبه مکانیکی شنوایی مهم هستند
[ترجمه ترگمان]انتقال صدا - استخوان ها در جنبه مکانیکی شنوایی، مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انتقال صدا - استخوان ها در جنبه مکانیکی شنوایی، مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, competing electrode surface reactions and surface film formation can disrupt the surface reaction and reproducible electrochemical transduction may be compromised.
[ترجمه گوگل]با این حال، واکنشهای سطح الکترود رقابتی و تشکیل فیلم سطحی میتواند واکنش سطحی را مختل کند و انتقال الکتروشیمیایی قابل تکرار ممکن است به خطر بیفتد
[ترجمه ترگمان]با این حال، واکنش های سطح الکترود رقابت و تشکیل لایه سطحی می تواند واکنش سطحی را مختل کند و transduction electrochemical reproducible ممکن است در خطر قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، واکنش های سطح الکترود رقابت و تشکیل لایه سطحی می تواند واکنش سطحی را مختل کند و transduction electrochemical reproducible ممکن است در خطر قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Cell-matrix interactions may also play a part through signal transduction mechanisms.
[ترجمه گوگل]برهمکنش های سلول-ماتریس نیز ممکن است از طریق مکانیسم های انتقال سیگنال نقش داشته باشند
[ترجمه ترگمان]برهم کنش پیل - ماتریس نیز ممکن است بخشی از مکانیزم انتقال سیگنال را ایفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برهم کنش پیل - ماتریس نیز ممکن است بخشی از مکانیزم انتقال سیگنال را ایفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Pupilary light reflex, Physiological function of rod and cone, Photosensory transduction mechanism of rod; Sound transmission in middle ear and microphonic potential.
[ترجمه گوگل]رفلکس نور مردمک، عملکرد فیزیولوژیکی میله و مخروط، مکانیسم انتقال حسی نوری میله انتقال صدا در گوش میانی و پتانسیل میکروفونیک
[ترجمه ترگمان]واکنش نور پلاریزه شده، عملکرد فیزیولوژیکی بیل و مخروط، مکانیسم transduction انتقال Photosensory، انتقال صدا در گوش میانی و پتانسیل microphonic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واکنش نور پلاریزه شده، عملکرد فیزیولوژیکی بیل و مخروط، مکانیسم transduction انتقال Photosensory، انتقال صدا در گوش میانی و پتانسیل microphonic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید