transcribe

/trænˈskraɪb//trænˈskraɪb/

معنی: نقل کردن، رونوشت برداشتن، رونویسی کردن
معانی دیگر: (مطالب تندنویسی شده و غیره را) به خط معمولی نوشتن، (صداهای زبان را) به نمادهای آوایی نوشتن، آوا نویسی کردن، ترجمه کردن، ضبط کردن (روی نوار و غیره)، رونویس کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: transcribes, transcribing, transcribed
مشتقات: transcriber (n.)
(1) تعریف: to write or type a copy or full version of (something dictated or heard, shorthand notes, or the like).
مشابه: take

- The court reporter transcribes the statements made during the court session.
[ترجمه گوگل] گزارشگر دادگاه اظهارات مطرح شده در جلسه دادگاه را رونویسی می کند
[ترجمه ترگمان] گزارشگر دادگاه اظهارات خود را در طی جلسه دادگاه منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to adapt by translation into another language.
مشابه: render, translate

(3) تعریف: to adapt (a musical composition) to a different instrument or group than it was originally written for.

(4) تعریف: to record for later broadcast or other use.

جمله های نمونه

1. Clerks transcribe everything that is said in court.
[ترجمه گوگل]منشی ها تمام آنچه در دادگاه گفته می شود رونویسی می کنند
[ترجمه ترگمان]منشی ها هر چیزی که در دادگاه گفته می شود را به عنوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had been asked to transcribe an ancient manuscript.
[ترجمه گوگل]از او خواسته شده بود که یک نسخه خطی قدیمی را رونویسی کند
[ترجمه ترگمان]از او خواسته بود که یک دست نوشته قدیمی را یادداشت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They only transcribe into knitting instructions when entered, calculated and displayed on the console of your machine.
[ترجمه گوگل]آنها فقط زمانی که وارد، محاسبه و نمایش در کنسول دستگاه شما می شوند، دستورالعمل های بافتنی را رونویسی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تنها زمانی وارد دستورالعمل های بافندگی می شوند که وارد شده، محاسبه شده و بر روی کنسول ماشین شما نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Just the chance to transcribe the manuscripts was the most fantastic luck, the greatest thing that's ever happened to me.
[ترجمه گوگل]فقط فرصت رونویسی دست نوشته ها فوق العاده ترین شانس بود، بزرگترین اتفاقی که تا به حال برای من افتاده است
[ترجمه ترگمان]تنها شانس این بود که از این دست نوشته ها بهترین خوش شانسی بود، بزرگ ترین چیزی که تا به حال برای من اتفاق افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bach himself did not disdain to transcribe Vivaldi concertos for organ or harpsichord and to borrow fugue-subjects from Legrenzi and Corelli.
[ترجمه گوگل]خود باخ از رونویسی کنسرتوهای ویوالدی برای ارگ یا هارپسیکورد و قرض گرفتن سوژه های فوگ از لگرنزی و کورلی بیزار نبود
[ترجمه ترگمان]خود باخ از این که ویوالدی کنسرتو را برای ارگ یا کلاوسن بنویسد و fugue را از Legrenzi و کو رلی اقتباس کند، اکراه نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She jot down a few note, and later transcribe them into an exercise book.
[ترجمه گوگل]او چند یادداشت را یادداشت کرد و بعداً آنها را در یک دفترچه تمرین رونویسی کرد
[ترجمه ترگمان]او چند یادداشت را نوشت و بعدا آن ها را به یک دفتر ورزش تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He wanted to transcribe completely the conversation of the lowlifes.
[ترجمه گوگل]او می خواست گفتگوی افراد پست را به طور کامل رونویسی کند
[ترجمه ترگمان]اون می خواست که از روی completely حرف بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Concern letter transcribe material to explain slightly at fall and be united in wedlock now.
[ترجمه گوگل]نامه نگرانی مطالب را رونویسی کنید تا در پاییز کمی توضیح دهید و اکنون در ازدواج متحد باشید
[ترجمه ترگمان]نامه نگرانی به دلیل مطالب مربوط به این که در حال حاضر در حال فروپاشی است و در حال حاضر متحد شده، به طور مختصر توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The present technical development might let us transcribe and the duplication sound as necessary.
[ترجمه گوگل]توسعه فنی فعلی ممکن است به ما اجازه رونویسی و صدای تکراری را در صورت لزوم بدهد
[ترجمه ترگمان]توسعه فنی موجود ممکن است به ما اجازه دهد که رونویسی شود و تکرار تکرار ضروری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Transcribe the oral history of this tribe.
[ترجمه گوگل]تاریخ شفاهی این قبیله را رونویسی کنید
[ترجمه ترگمان]به تاریخ شفاهی این قبیله توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is the adjusting control that body and gene transcribe get inside afterbirth what kind of?
[ترجمه گوگل]آیا کنترل تنظیمی که رونویسی بدن و ژن در داخل پس از زایمان دریافت می کند، چه نوع است؟
[ترجمه ترگمان]آیا کنترل تنظیم که بدن و ژن می تواند در درون afterbirth وارد شود چه نوع است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The settler shall have the right to check, transcribe or duplicate the trust accounts related to his trust property and other documents drawn up in the course of dealing with trust business.
[ترجمه گوگل]تسویه‌کننده حق دارد حساب‌های امانی مربوط به اموال امانی و سایر اسنادی را که در جریان معامله با امانت تنظیم شده است بررسی، رونویسی یا تکرار کند
[ترجمه ترگمان]این مهاجر حق دارد حساب های اعتباری مربوط به ملک اعتمادش و دیگر اسناد تنظیم شده در مسیر معامله با تجارت اعتماد را بررسی و یا کپی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Once upon a time, people have to transcribe the file, because there is no printer.
[ترجمه گوگل]روزی روزگاری مردم باید فایل را رونویسی کنند، زیرا چاپگری وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]زمانی افراد باید فایل را رونویسی کنند، چون هیچ چاپگر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We need volunteers to transcribe this manuscript.
[ترجمه گوگل]برای رونویسی این دستنوشته به داوطلب نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به داوطلبان نیاز داریم که این دست نوشته را رونویسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now, I do want you to transcribe this conversation immediately, and then we will talk again.
[ترجمه گوگل]اکنون، من از شما می خواهم که فوراً این گفتگو را رونویسی کنید، و سپس دوباره صحبت خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]حالا، ازت می خوام فورا این مکالمه رو بنویسی و بعد دوباره صحبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نقل کردن (فعل)
account, convey, quote, relate, transcribe, tell

رونوشت برداشتن (فعل)
transcribe, ascribe

رونویسی کردن (فعل)
transcribe, copy

تخصصی

[کامپیوتر] رونویسی کردن .
[برق و الکترونیک] ضبط کردن ؛ نسخه برداری 1. ضبط کردن،مانند ضبط برنامه رادیویی روی دیسک مغناطیسی یا نوار مغناطیسی برای پخش مجدد . 2. نسخه برداری ،بدون ترجمه یا با آن ،از محیط ذخیره کامپیوتری خارجی به محیط دیگر .
[حقوق] استنساخ کردن، رونویسی کردن، رونوشت برداشتن، تهیه مواد مذاکرات

انگلیسی به انگلیسی

• make a written or typewritten copy, transliterate
if you transcribe something that is spoken or written, you write it out in a different form from the one in which it exists.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To write down or record something; copy 🎧⬅️ ✍📄
🔍 مترادف: Document
✅ مثال: The assistant was asked to transcribe the minutes of the meeting.
۱. به خط معمولی برگرداندن ۲. از روی نوار پیاده کردن. ۳. رونویسی کردن. استنساخ کردن ۴. به خط دیگری برگرداندن ۵. آوانویسی کردن 6. {آهنگ} تنظیم کردن ۷. {برنامه رادیو و تلویزیون} ضبط کردن
مثال:
The court reporter transcribes the statements made during the court session.
...
[مشاهده متن کامل]

گزارشگر دادگاه اظهارات {گفته} شده در طول جلسه دادگاه را رونویسی می کند.

to make a complete written record of spoken or written words
رونویسی کردن کامل مطالب گفتاری یا نوشتاری
To transcribe means to convert spoken words or audio recordings into written or typed form. This can involve listening to a conversation, speech, dictation, or any other form of spoken communication and then accurately writing down each word spoken, usually with the help of a keyboard or transcription software
...
[مشاهده متن کامل]

رونویسی کردن به معنای تبدیل کلمات گفتاری یا ضبط صدا به شکل نوشتاری یا تایپ شده است. این می تواند شامل گوش دادن به مکالمه، گفتار، دیکته یا هر شکل دیگری از ارتباط گفتاری و سپس نوشتن دقیق هر کلمه گفته شده، معمولاً با کمک یک صفحه کلید یا نرم افزار رونویسی باشد.
Only an expert could transcribe my notes so well
Recordings of conversations are transcribed and entered into the database

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/transcribe?q=Transcribe
ترانویسی
ترانویسی کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : transcribe
✅️ اسم ( noun ) : transcription / transcript
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
تبدیل صدای ضبط شده به متن با گوش دادن و نوشتن یا تایپ
نقل کردن
ترجمه کردن
رونوشت برداشتن
رونویسی کردن ، دوباره نوت برداری کردن،
To write down
( گویش تهرانی ) رج زدن
تنظیم کننده تاریخ شفاهی
تنظیم یک قطعه موسیقی ازحالت آوازی به سازی وبر عکس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس