transcontinental

/ˌtrænzˌkɑːntəˈnentl̩//ˌtrænzkɒntɪˈnentl̩/

از این سو به آن سوی قاره، ترا اقلیمی، عبور کننده از سرتاسر قاره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: transcontinentally (adv.)
(1) تعریف: going across or spanning a continent.

(2) تعریف: on the other side of a continent.

جمله های نمونه

1. The transcontinental railway goes from New York in the east to San Francisco in the west.
[ترجمه گوگل]راه آهن بین قاره ای از نیویورک در شرق به سانفرانسیسکو در غرب می رود
[ترجمه ترگمان]این قطار بین قاره ای از نیویورک در شرق به سان فرانسیسکو در غرب می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the savings disappear on transcontinental travel.
[ترجمه گوگل]اما این پس انداز در سفرهای بین قاره ای ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]اما پس انداز از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The transcontinental pipeline that hit the news last year is only part of the project.
[ترجمه گوگل]خط لوله بین قاره ای که سال گذشته خبرها را منتشر کرد، تنها بخشی از این پروژه است
[ترجمه ترگمان]خط لوله بین قاره ای که سال گذشته به این اخبار رسید تنها بخشی از پروژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first transcontinental railroad, we were taught to believe, was a huge government success.
[ترجمه گوگل]اولین راه‌آهن بین قاره‌ای، به ما آموخته بودند که باور کنیم، یک موفقیت بزرگ دولت بود
[ترجمه ترگمان]اولین قطار بین قاره ای، که به ما یاد داده شد، یک موفقیت بزرگ دولتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But transcontinental status always brought a classical rush to the head of railroad companies.
[ترجمه گوگل]اما وضعیت بین قاره ای همیشه یک عجله کلاسیک را به رئیس شرکت های راه آهن می آورد
[ترجمه ترگمان]اما وضعیت قاره ای همیشه یک هجوم کلاسیک به سر شرکت های راه آهن می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Zeroing in on transcontinental fares, he observed, "When competitors are offering walk-up fares of $99 to $10 it's just not prudent to be in that landscape. "
[ترجمه گوگل]او با توجه به کرایه‌های بین قاره‌ای، مشاهده کرد: «وقتی رقبا کرایه‌های 99 تا 10 دلاری را پیشنهاد می‌کنند، عاقلانه نیست که در آن چشم‌انداز باشید »
[ترجمه ترگمان]وی اظهار داشت: \"هنگامی که رقبا مایل به افزایش کرایه ها می شوند،\" زمانی که رقبا مایل به بالا رفتن قیمت ۹۹ تا ۱۰ دلار هستند، عاقلانه نیست که در آن چشم انداز حضور داشته باشیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tale of the building of the transcontinental railroad, the steel band that wed the metropolitan East to the frontier West, is among the greatest in American history.
[ترجمه گوگل]داستان ساخت راه‌آهن بین قاره‌ای، نوار فولادی که شرق کلان شهر را به غرب مرزی پیوند می‌دهد، یکی از بزرگترین داستان‌های تاریخ آمریکاست
[ترجمه ترگمان]داستان ساخت راه آهن بین قاره ای، گروه فولادی که با خاورمیانه هم مرز است، در میان بزرگ ترین آن ها در تاریخ آمریکاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had deemed the TRANSCONTINENTAL a first-rater, and it paid a cent for ten words.
[ترجمه گوگل]او TRANSCONTINENTAL را رتبه اول می دانست و برای ده کلمه یک سنت پرداخت می کرد
[ترجمه ترگمان]به نظرش رسید که درجه یک درجه یک درجه یک است و یک سنت هم برای ده کلمه پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Creating a transcontinental wireless operator seems to make sense.
[ترجمه گوگل]ایجاد یک اپراتور بی سیم بین قاره ای منطقی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک اپراتور بی سیم بین قاره ای نیز منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The United States Government's land policy, transcontinental railway building and accelerate the development of the western.
[ترجمه گوگل]سیاست زمین دولت ایالات متحده، ساخت راه آهن بین قاره ای و تسریع توسعه غرب
[ترجمه ترگمان]سیاست زمین دولت آمریکا، ساخت راه آهن بین قاره ای و تسریع توسعه غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yogis seeking transcontinental bliss head these days to Mysore, the City of Palaces, in southern India.
[ترجمه گوگل]یوگی هایی که به دنبال سعادت بین قاره ای هستند، این روزها به شهر میسور، شهر کاخ ها، در جنوب هند می روند
[ترجمه ترگمان]این روزها، (yogis)به دنبال سعادت میان قاره ای در این روزها به Mysore، شهر کاخ ها، در جنوب هند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the transcontinental overload, just slide behind the wheel. How does it feel?
[ترجمه گوگل]در بار اضافی بین قاره ای، فقط پشت فرمان بلغزید چه حسی دارد؟
[ترجمه ترگمان]روی اضافه بار بین قاره ای، فقط پشت فرمان می لغزند چه احساسی دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Big transcontinental enterprises jostle with one another for world markets.
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ بین قاره ای برای بازارهای جهانی با یکدیگر رقابت می کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ قاره ای با یکدیگر برای بازارهای جهان یکدیگر را هل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The boreal forest is transcontinental.
[ترجمه گوگل]جنگل شمالی فرا قاره ای است
[ترجمه ترگمان]این جنگل boreal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• that crosses a continent; on the other side of a continent

پیشنهاد کاربران

بپرس