1. One who is thus transcendentally situated at once realizes the Supreme Brahman and becomes fully joyful. He never laments or desires to have anything.
[ترجمه گوگل]کسی که به این ترتیب در موقعیت متعالی قرار می گیرد، به یکباره برهمن عالی را درک می کند و کاملاً مسرور می شود او هرگز ناله نمی کند و نمی خواهد چیزی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یکی از کسانی که بدین گونه در جایگاه خود قرار گرفته است، بی درنگ به دیوان عالی راه یافته و در عین حال بسیار خوشحال خواهد شد او هیچ وقت اظهار تاسف نمی کرد و آرزو نمی کرد که چیزی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از کسانی که بدین گونه در جایگاه خود قرار گرفته است، بی درنگ به دیوان عالی راه یافته و در عین حال بسیار خوشحال خواهد شد او هیچ وقت اظهار تاسف نمی کرد و آرزو نمی کرد که چیزی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Upon completion of this transcendentally tedious task he replied lovingly, "Okay, go take rest. "
[ترجمه گوگل]پس از اتمام این کار ماورایی خسته کننده، او با محبت پاسخ داد: "باشه، برو استراحت کن "
[ترجمه ترگمان]پس از تکمیل این کار خسته کننده و خسته کننده، با عشق پاسخ داد: \" بسیار خوب، برو استراحت کن \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از تکمیل این کار خسته کننده و خسته کننده، با عشق پاسخ داد: \" بسیار خوب، برو استراحت کن \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. When the Bible calls God holy it means primarily that God is transcendentally separate.
[ترجمه گوگل]وقتی کتاب مقدس خدا را مقدس می خواند، در درجه اول به این معنی است که خدا به طور متعالی جدا است
[ترجمه ترگمان]وقتی که کتاب مقدس خدا را مقدس می خواند، به این معنی است که خداوند از هم جدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی که کتاب مقدس خدا را مقدس می خواند، به این معنی است که خداوند از هم جدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The presence of each human being in my life becomes, transcendentally, a form of the presence of God.
[ترجمه گوگل]حضور هر انسانی در زندگی من، به طور متعالی، شکلی از حضور خدا می شود
[ترجمه ترگمان]حضور هر انسانی در زندگی من، transcendentally، شکلی از وجود خداوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حضور هر انسانی در زندگی من، transcendentally، شکلی از وجود خداوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We usually have another six weeks of winter, anyway, a fact along with many others that does not escape Phil as he signals his cynicism about this transcendentally silly event.
[ترجمه گوگل]به هر حال، ما معمولاً شش هفته دیگر از زمستان را داریم، واقعیتی همراه با بسیاری موارد دیگر که فیل از بدبینی خود نسبت به این رویداد فوق العاده احمقانه خبر می دهد
[ترجمه ترگمان]ما معمولا شش هفته دیگر هم در زمستان داریم، به هر حال، یک حقیقت همراه با بسیاری از افراد دیگر که از فیل فرار نمی کنند چون او به بدبینی خود در مورد این رویداد احمقانه اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما معمولا شش هفته دیگر هم در زمستان داریم، به هر حال، یک حقیقت همراه با بسیاری از افراد دیگر که از فیل فرار نمی کنند چون او به بدبینی خود در مورد این رویداد احمقانه اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید