transactions

/trænˈzækʃn̩z//trænˈzækʃn̩z/

معنی: شرح مذاکرات
معانی دیگر: معاملات

جمله های نمونه

1. business transactions
معاملات بازرگانی

2. cashless transactions
دادو ستدهای بدون پول

3. as a result of war, all transactions among individuals were embarrassed
دراثر جنگ کلیه ی داد و ستدهای بین افراد دچار اشکال شد.

4. The president had entered into fraudulent property transactions.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور وارد معاملات ملکی کلاهبرداری شده بود
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور وارد معاملات ملکی تقلبی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They levied religious taxes on Christian commercial transactions.
[ترجمه گوگل]آنها مالیات های مذهبی بر معاملات تجاری مسیحیان وضع کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مالیات های مذهبی را بر معاملات تجاری مسیحی وضع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Electronic banking may make overthe - counter transactions obsolete.
[ترجمه گوگل]بانکداری الکترونیک ممکن است معاملات خارج از بورس را منسوخ کند
[ترجمه ترگمان]بانکداری الکترونیکی ممکن است تراکنش های ضد دولتی را منسوخ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He discussed business and concluded transactions with us on the spot.
[ترجمه گوگل]او در مورد تجارت صحبت کرد و معاملات را در محل با ما منعقد کرد
[ترجمه ترگمان]او درباره کسب وکار صحبت کرد و معاملات خود را با ما در محل انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Transactions in land are frequently handled by an estate agent.
[ترجمه گوگل]معاملات زمین اغلب توسط یک مشاور املاک انجام می شود
[ترجمه ترگمان]معاملات در زمین به طور مکرر توسط یک آژانس املاک و مستغلات اداره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All transactions, from banking to shopping, will be performed electronically.
[ترجمه گوگل]تمامی تراکنش ها از بانکی تا خرید به صورت الکترونیکی انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تمام تراکنش ها، از بانکداری به خرید، به صورت الکترونیکی انجام خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The system records all transactions between the firm and its suppliers.
[ترجمه گوگل]این سیستم تمام معاملات بین شرکت و تامین کنندگان آن را ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم تمام تراکنش های بین شرکت و تامین کنندگان آن را ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These transactions grew explosively in the early 1980s.
[ترجمه گوگل]این معاملات در اوایل دهه 1980 به شدت رشد کرد
[ترجمه ترگمان]این معاملات در اوایل دهه ۱۹۸۰ با شکست مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. US dollars are considered common currency in international transactions.
[ترجمه گوگل]دلار آمریکا به عنوان ارز رایج در معاملات بین المللی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]دلار آمریکا در معاملات بین المللی به عنوان واحد پول رایج در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Payments by cheque easily outnumber cash transactions.
[ترجمه گوگل]تعداد پرداخت های با چک به راحتی از تراکنش های نقدی بیشتر است
[ترجمه ترگمان]پرداخت با چک کردن به راحتی از تراکنش های نقدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All transactions have been charged to your account.
[ترجمه گوگل]تمام تراکنش ها به حساب شما شارژ شده است
[ترجمه ترگمان]تمام تراکنش ها به حساب شما واریز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرح مذاکرات (اسم)
proceedings, transactions

تخصصی

[حسابداری] فعالیتهای مالی
[کامپیوتر] معامله، تراکنش، معاملات .

انگلیسی به انگلیسی

• minutes of a meeting

پیشنهاد کاربران

رویداد مالی
تعاملات
business
تراکنش های مالی
تراکنش

بیزینس
داد و ستد ، فعالیت مالی

بپرس