• : تعریف: abbreviation of "translated," "translation," or "translator."
جمله های نمونه
1. thin paper is translucent but it is not trans- parent
کاغذ نازک نور تراواست ولی فرانما نیست.
2. Trans World's ability to perform so well during this period raised eyebrows.
[ترجمه کیا] قابلیت اجرایی خوب ترنس ورلد طی این دوره موجب شگفتی شد.
|
[ترجمه گوگل]توانایی ترنس ورلد برای عملکرد بسیار خوب در این دوره باعث افزایش ابروها شد [ترجمه ترگمان]توانایی ترانس گاز برای انجام این کار در طول این دوره ابروها را بالا می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Trans World Airlines, which says it usually waves advance-purchase requirements in bereavement cases, appears to be an exception.
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی ترنس ورلد، که می گوید معمولاً در موارد سوگواری الزامات پیش خرید را اعمال می کند، به نظر می رسد یک استثنا باشد [ترجمه ترگمان]خطوط هوایی ترنس گاز، که می گوید معمولا شرایط قبل از خرید در پرونده های داغدیدگی، به نظر می رسد یک استثنا باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The nearby village of Trans is a charming if undistinguished little place, ignored by passing traffic.
[ترجمه گوگل]دهکده ترانس در مجاورت یک مکان کوچک جذاب و البته نامشخص است که با عبور از ترافیک نادیده گرفته می شود [ترجمه ترگمان]روستای nearby در آن نزدیکی یک مکان بسیار زیبا و زیبا است که با عبور از ترافیک آن را نادیده می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Any delay in publishing an article in Perkin Trans. 1 is on the side of the author.
[ترجمه گوگل]هرگونه تاخیر در انتشار مقاله در پرکین ترانس 1 در سمت نویسنده است [ترجمه ترگمان]هر گونه تاخیر در انتشار یک مقاله در شرکت پرکین المر ۱ در طرف نویسنده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Freeman recently made a bid to purchase Trans World Airlines Inc.
[ترجمه گوگل]فریمن اخیراً پیشنهاد خرید Trans World Airlines Inc [ترجمه ترگمان]فریمن به تازگی پیشنهاد خرید شرکت هواپیمایی ترانس اویل را داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The prefixes cis and trans are frequently applied to disubstituted cycloalkanes.
[ترجمه گوگل]پیشوندهای سیس و ترانس اغلب برای سیکلوآلکان های جایگزین شده به کار می روند [ترجمه ترگمان]پیشوندها و ترانس به کرات به disubstituted cycloalkanes اعمال می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Spiller, Robert E. The Cycle of American Literature. Trans. Wang Changrong. Shanghai: Shanghai Foreign Language Education Press, 199
[ترجمه گوگل]اسپیلر، رابرت ای چرخه ادبیات آمریکایی ترانس وانگ چانگرونگ شانگهای: انتشارات آموزش زبان های خارجی شانگهای، 199 [ترجمه ترگمان]spiller، رابرت ای چرخه ادبیات آمریکایی ترانس وانگ Changrong شانگ های: انتشارات دانشکده آموزش زبان خارجه شانگهای، ۱۹۹ نفر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Microspheric trans aconitic acid imprinted polymers were synthesized via a precipitation polymerization with acetonitrile as solvent.
[ترجمه گوگل]پلیمرهای حک شده با اسید ترانس آکونیتیک میکروسفر از طریق پلیمریزاسیون رسوبی با استونیتریل به عنوان حلال سنتز شدند [ترجمه ترگمان]Microspheric trans acid پلی مر از طریق پلیمریزاسیون بارش با acetonitrile به عنوان حلال سنتز شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Wang Weike, trans . The Divine Comedy. By Alighieri. Beijing: People's Literature Publishing House, 199
[ترجمه گوگل]وانگ ویکه، ترنس کمدی الهی توسط علیگیری پکن: انتشارات ادبیات مردمی، 199 [ترجمه ترگمان]وانگ Weike، ترانس کمدی الهی با Alighieri پکن: انتشارات ادبیات مردم، ۱۹۹ نفر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. "Many men are attracted to trans gender women, but when it comes to commitment they don't want to do it, " the founder of the website, Kalki, explained.
[ترجمه گوگل]موسس این وب سایت، کالکی، توضیح داد: «بسیاری از مردان جذب زنان ترنس می شوند، اما وقتی پای تعهد به میان می آید، نمی خواهند این کار را انجام دهند [ترجمه ترگمان]بنیانگذار وب سایت، Kalki، توضیح داد: \"بسیاری از مردان جذب زنان جنسیتی می شوند، اما وقتی نوبت به تعهد می رسد که نمی خواهند این کار را بکنند\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Saturated fatty acid and trans fatty acid in fried food were higher than non-fried food; polyunsaturated fatty acid and cis fatty acid of fried food was lower than non-fried food.
[ترجمه گوگل]اسید چرب اشباع و اسید چرب ترانس در غذاهای سرخ شده بیشتر از غذاهای غیر سرخ شده بود اسیدهای چرب چند غیراشباع و اسید چرب سیس غذاهای سرخ شده کمتر از غذاهای غیر سرخ شده بود [ترجمه ترگمان]اسیده ای چرب اشباع شده و اسیده ای چرب ترانس در غذاهای سرخ شده بیش از غذاهای غیر سرخ شده بودند، اسیده ای چرب اشباع نشده و اسیده ای چرب cis از غذاهای سرخ شده کم تر از غذاهای غیر سرخ شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Why do some trans individuals chose to cross-dress, and others chose to complete sex reassignment surgery (SRS)?
[ترجمه گوگل]چرا برخی از افراد ترنس ترجیح میدهند لباسهای متقاطع را انتخاب کنند و برخی دیگر جراحی تغییر جنسیت کامل (SRS) را انتخاب میکنند؟ [ترجمه ترگمان]چرا بعضی از افراد ترانس تصمیم گرفتند از لباس استفاده کنند، و برخی دیگر جراحی تغییر جنسیت را انتخاب کردند (SRS)؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The enantioselectivity for trans 2 disubstituted olefins is better than that for mono substituted olefins.
[ترجمه گوگل]انانتیو انتخابی برای الفین های ترانس 2 جانشین بهتر از الفین های تک جایگزین است [ترجمه ترگمان]The برای ترانس ۲ disubstituted بهتر از تک olefins جانشین شده تک جانشین شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Not only do trans fats raise "bad" LDL cholesterol, as saturated fat does, but they also lower heart-healthy HDL cholesterol.
[ترجمه گوگل]چربی های ترانس نه تنها مانند چربی های اشباع شده، کلسترول بد LDL را افزایش می دهند، بلکه کلسترول HDL سالم برای قلب را نیز کاهش می دهند [ترجمه ترگمان]چربی های ترانس نه تنها کلسترول LDL یعنی کلسترول اشباع شده را افزایش می دهند بلکه کلسترول HDL را نیز کاهش می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• over, across, beyond trans- is used to form adjectives that describe something that goes or exists from one side of a place to the other.
پیشنهاد کاربران
فَراسویِ ، از این سو به آن سو ، از این سو به آن سوی
پیشوند یونانی بمعنی آنسو یا در برابر که متضاد در کنار یا اینسو است.
مخفف واژۀ transgender یا تراجنسیتی
۱. گذر ۲. انتقال
1 - این کلمه رو با trance با معنی خلسه و بیهوشی و . . . اشتباه نگیرید. 2 - trans به معنی گذار، فرا، ورا، فراسو و . . . است. یک منطقه، محیط، مفهوم یا هرچیزی رو تصور کنید، وقتی ترنس میاد، یعنی فراتر از اون ( نه خود اون موضوع، بلکه فراتر از اون موضوع مد نظره ) مثلا فرا نسلی، فرا جنسی ( جنس و نسل خاصی مدنظر نیست ) . یک معنیش هم انتقال و گذار هست مثل کلمات ترنزلیت و ترنسفر و . . . ... [مشاهده متن کامل]
The Trans - Siberian Railroad opened vast frontiers to development in the late 19th century
Trance= خلسه
خلسه
مثلن در trans - generational به معنی فرانسلی هست یعنی مربوط به نسل خاصی نیست ( چیزی که مربوط به نسل های مختلف می شه مثلن )
صفت: ماورائی.
انتقال
در عرض trans Atlantic در عرض اقیانوس اطلس
از راه، از طریق، از میان، through
دو سو ، دو سوی ، هر دو سو ، هر دو سوی برای نمونه transatlantic به معنی دو سوی آتلانتیک