1. He appeared as a man in a trance.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مرد در خلسه ظاهر شد
[ترجمه ترگمان] اون به عنوان مردی در حالت خلسه به نظر میومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She went into a deep hypnotic trance.
[ترجمه گوگل]او وارد یک خلسه عمیق هیپنوتیزمی شد
[ترجمه ترگمان]او به حالت خلسه عمیقی فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. First she goes/falls into a deep trance and then the spirit voices start to speak through her.
[ترجمه گوگل]ابتدا او به خلسه عمیق فرو می رود و سپس صداهای روح از طریق او شروع به صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]اول او می رود \/ در یک بی هوشی عمیق فرو می رود و سپس صداهای روح شروع به صحبت با او می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. When a hypnotist puts you in a trance, you no longer have conscious control of yourself.
[ترجمه گوگل]وقتی هیپنوتیزم کننده شما را در حالت خلسه قرار می دهد، دیگر کنترل آگاهانه ای بر خود ندارید
[ترجمه ترگمان]وقتی هیپنوتیزم کننده شما را در حالت خلسه می گذارد، شما دیگر کنترل خود را از دست ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She went into a hypnotic trance.
6. She would go into a trance and wail her incantations to the spirits.
[ترجمه گوگل]او به حالت خلسه می رفت و افسون های خود را برای ارواح ناله می کرد
[ترجمه ترگمان]او به حالت خلسه فرو می رفت و با ارواح وردهای جادویی خود را به صدا درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Patients under hypnosis pass into a trance - like state.
[ترجمه گوگل]بیماران تحت هیپنوتیزم به حالت خلسه می روند
[ترجمه ترگمان]بیماران تحت هیپنوتیزم به حالت خلسه مانند تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Like a man in a trance, Blake found his way back to his rooms.
[ترجمه گوگل]بلیک مانند مردی در خلسه راه بازگشت به اتاق هایش را پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]\"مثل یه مرد تو حالت خلسه\" بلیک راه برگشت به اتاقش رو پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was put into a trance by a police hypnotist.
[ترجمه گوگل]یک هیپنوتیزم کننده پلیس او را در حالت خلسه قرار داد
[ترجمه ترگمان]او توسط یک هیپنوتیزم پلیس به حالت خلسه درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In a deep trance, the subject is taken back to an earlier stage of their life.
[ترجمه گوگل]در خلسه عمیق، سوژه به مرحله اولیه زندگی آنها برمی گردد
[ترجمه ترگمان]در یک خلسه عمیق، سوژه به مرحله اولیه زندگی آن ها برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The experience of mystic trance is in a sense analogous to sleep or drunkenness.
[ترجمه گوگل]تجربه خلسه عرفانی به نوعی شبیه خواب یا مستی است
[ترجمه ترگمان]تجربه ترنس عرفانی به معنای خواب یا مستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She drove, gripping the wheel in a trance, hardly aware of her surroundings.
[ترجمه گوگل]او رانندگی کرد، چرخ را در حالت خلسه گرفته بود و به سختی از اطراف خود آگاه بود
[ترجمه ترگمان]او رانندگی می کرد، فرمان را در حالت خلسه گرفته بود و به سختی از محیط اطرافش آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She's been in a trance all day I think she's in love.
[ترجمه گوگل]او تمام روز را در حالت خلسه به سر می برد من فکر می کنم او عاشق است
[ترجمه ترگمان]او تمام روز در حال خلسه بود و من فکر می کنم که او عاشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Perhaps he was just in the kind of trance he went into as a matter of course every time illness was discussed.
[ترجمه گوگل]شاید او فقط در نوع خلسه ای بود که هر بار که درباره بیماری صحبت می شد، به طور طبیعی وارد آن می شد
[ترجمه ترگمان]شاید او در این حالت خلسه بود که هر بار که به این موضوع بحث می شد، به بحث می پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Their faces glaze over as if in a trance.
[ترجمه گوگل]چهرههای آنها گویی در حالت خلسه میچرخد
[ترجمه ترگمان]چهره هایشان مثل برق در حالت خلسه فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید