tramping

جمله های نمونه

1. women were tramping grapes to make wine
زن ها برای ساختن شراب انگورها را لگد می کردند (با پا می کوبیدند).

2. the hunters were tramping the forest all night
تمام شب شکارچیان خش خش کنان در جنگل گام می زدند.

3. he spent his holidays tramping in the desert
تعطیلات خود را به رهنوردی در صحرا گذراند.

پیشنهاد کاربران

بپرس