traipse

/ˈtreɪps//treɪps/

معنی: سرگردان بودن، هرزه گردی کردن، ول گشتن
معانی دیگر: (عامیانه)، خرامیدن، یالم یالم راه رفتن، خیابان گز کردن، چمیدن، مچیدن، قدم زدن، راه رفتن، بزحمت راه رفتن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: traipses, traipsing, traipsed
• : تعریف: (informal) to wander or tramp about with no definite goal or without reaching one.
مشابه: rove, tramp

- I want you to come straight home instead of traipsing around the neighborhood.
[ترجمه گوگل] من از شما می خواهم به جای اینکه در اطراف محله بچرخید، مستقیماً به خانه بیایید
[ترجمه ترگمان] ازت میخوام یه راست به خونه بیای به جای اینکه این اطراف پرسه بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They were traipsing through the woods and got lost.
[ترجمه گوگل] آنها در جنگل می چرخیدند و گم شدند
[ترجمه ترگمان] وارد جنگل شدند و گم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. If traipsing around shops does not appeal to you, perhaps using a catalogue will.
[ترجمه گوگل]اگر گشت و گذار در مغازه ها برای شما جذاب نیست، شاید با استفاده از کاتالوگ این کار را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]اگر فروشگاه های اطراف مغازه ها از شما درخواست استیناف نکنند، شاید استفاده از یک کاتالوگ به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I spent the day traipsing round the shops, but found nothing suitable for her.
[ترجمه گوگل]من روز را به گشت و گذار در مغازه ها گذراندم، اما هیچ چیز مناسبی برای او نیافتم
[ترجمه ترگمان]روز را به گردش در مغازه ها گذراندم، اما هیچ چیز مناسبی برای او پیدا نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was awful having the builders traipsing through our home every day.
[ترجمه گوگل]افتضاح بود که سازندگان هر روز در خانه مان سرک بکشند
[ترجمه ترگمان]خیلی وحشتناک بود که the را هر روز از خانه ما رد و بدل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We spent the afternoon traipsing around the town.
[ترجمه گوگل]بعدازظهر را به گشت و گذار در شهر گذراندیم
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر را به گردش در شهر گذراندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You will have to get used to a lot of people traipsing in and out of your home.
[ترجمه گوگل]شما باید به افراد زیادی که در داخل و خارج از خانه شما هجوم می آورند عادت کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید به تعداد زیادی از افراد داخل و خارج از خانه خود عادت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We traipsed all over town looking for a copy of the book.
[ترجمه گوگل]ما در سراسر شهر به دنبال نسخه ای از کتاب گشتیم
[ترجمه ترگمان]ما در تمام شهر به دنبال یک نسخه از کتاب بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've been traipsing around the shops all morning.
[ترجمه گوگل]من تمام صبح در مغازه ها چرخیدم
[ترجمه ترگمان]تمام صبح اطراف مغازه پرسه می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although supermarkets are flashy and space-age, a future generation will eventually tire of traipsing round the endless aisles.
[ترجمه گوگل]اگرچه سوپرمارکت ها پر زرق و برق و عصر فضا هستند، نسل آینده در نهایت از راهروی بی پایان خسته خواهند شد
[ترجمه ترگمان]اگرچه سوپرمارکت ها پر زرق و برق هستند، اما در آینده یک نسل آینده از traipsing در میان دالان های بی پایان خسته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I haven't the time to go traipsing around art galleries.
[ترجمه گوگل]من برای گشت و گذار در گالری های هنری وقت ندارم
[ترجمه ترگمان]الان وقت رفتن به سالن هنر را ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For those, you have to traipse off to the main offices.
[ترجمه گوگل]برای آنها، شما باید به دفاتر اصلی بروید
[ترجمه ترگمان]برای اونا، تو باید به سمت دفتر اصلی بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Traipsing round museums all day is not my idea of fun.
[ترجمه گوگل]گشت و گذار در موزه های گرد در تمام روز ایده من سرگرم کننده نیست
[ترجمه ترگمان]تمام روز در موزه ها، ایده من برای تفریح نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dine at the restaurant, traipse through the shops - laugh at the exhibits.
[ترجمه گوگل]در رستوران غذا بخورید، در مغازه ها بگردید - به نمایشگاه ها بخندید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید در رستوران غذا بخورید و از طریق مغازه ها به نمایشگاه نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Theresa could traipse all over, searching out that elusive brother of hers.
[ترجمه گوگل]ترزا می‌توانست همه جا به دام بیفتد و آن برادر گریزان خود را جستجو کند
[ترجمه ترگمان]تریسا \"میتونه همه جا رو پیدا کنه\" و دنبال اون برادر فراری از خودش بگرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We also have to traipse round the neighbourhood on All Hallows Eve, calling on neighbours, who give our children sweets.
[ترجمه گوگل]ما همچنین باید در شب یادگاران در اطراف محله بچرخیم و همسایه هایی را صدا کنیم که به فرزندانمان شیرینی می دهند
[ترجمه ترگمان]ما همچنین باید در اطراف مکان های مقدس و مکان های مقدس پرسه بزنیم و با همسایگانمان، که به فرزندانشان شیرینی می دهند، تماس بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرگردان بودن (فعل)
moon, stray, become helpless, wander, peregrinate, traipse

هرزه گردی کردن (فعل)
gad, traipse

ول گشتن (فعل)
traipse, hang around, putter, slosh

انگلیسی به انگلیسی

• wander
if you traipse around somewhere, you walk slowly and wearily; an informal word.

پیشنهاد کاربران

To walk from one place to another, often feeling tired or bored/ Traipse is a verb that means to walk or travel about, especially in a careless or aimless way. It can also mean to walk with a heavy or weary tread.
...
[مشاهده متن کامل]

فعل / به معنای راه رفتن یا سفر کردن است، به خصوص به شکلی بی دقت یا بی هدف. همچنین می تواند به معنای راه رفتن با قدم/ گام های سنگین یا خسته باشد.
I spent the day traipsing around the shops, but found nothing suitable for her.
More than 6 million people traipse through the national park each year.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/traipse
معنی دوم و یا زمانی که این کلمه در نقش اسم بکار می رود: راهپیماییِ طولانی یا خسته کننده
A long or tiring walk; trudge. For example:
It’s rather a long traipse from here. Let’s take a bus. ( Collins Dictionary )
وِل چرخیدن
با خستگی و آرام راه رفتن

بپرس