trains

جمله های نمونه

1. trains can not rival airplans in speed
از نظر سرعت ترن نمی تواند با هواپیما برابری کند.

2. ahmad trains hunting dogs
احمد سگ شکاری تربیت می کند.

3. intercity trains
ترن های میان شهری

4. factories and trains stood still
کارخانه ها و ترن ها از کار ایستادند.

5. inbound and outbound trains
قطارهای ورودی و خروجی

6. earthquake waves run in trains
امواج زلزله زنجیروار حرکت می کند.

7. the dispatch of freight trains from ghom
فرستادن قطارهای باری از قم

8. the swift movement of trains
حرکت سریع ترن ها

9. when it rains the trains are late more often than not
وقتی که باران می آید ترن ها اکثر اوقات تاخیر دارند.

10. the hotel bus meets all the trains
اتوبوس هتل،هنگام ورود همه ی ترن ها حضور دارد.

11. the perpetual noise of cars and city trains
صدای لاینقطع اتومبیل ها و ترن های شهری

12. we travelled by means of cars and trains
ما با اتومبیل و ترن سفر کردیم.

پیشنهاد کاربران

به معنای تمرین هم میشه
به معنی اموزش دادن
بستگی به قرار دادن کلمه تو جمله داره ــ
بعضی وقتا به معنی قطار هست و بعضی اوقات به معنی آموزش دادن ی جورایی سینونیم teach هم هست
قطار قطار ها

بپرس