trailing edge

/ˈtreɪlɪŋˈedʒ//ˈtreɪlɪŋedʒ/

(ملخ و باله ی هواپیما) پس تیغه، انتهای تیغه پروانه موتور وغیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the back edge of an airfoil or propeller blade.

جمله های نمونه

1. Yellow rump and pale chestnut underwing with black trailing edge especially noticeable in flight.
[ترجمه گوگل]دنده زرد و زیر بال شاه بلوطی کم رنگ با لبه دنباله دار سیاه به خصوص در هنگام پرواز قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]گوشت گوسفند زرد و بلوط سفید با لبه سیاه به خصوص در پرواز جلوه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The full length of unsupported trailing edge on the comparatively deep cone will vibrate at considerable amplitude.
[ترجمه گوگل]طول کامل لبه پشتی بدون پشتوانه روی مخروط نسبتاً عمیق با دامنه قابل توجهی ارتعاش خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]طول کامل لبه کشیده پشتیبانی نشده در مخروط نسبتا عمیق با دامنه قابل توجهی نوسان خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Trailing edge vibration has been dampened by reinforcement with thin glass fibre rod inserts or mylar overlays, so eliminating excessive noise.
[ترجمه گوگل]لرزش لبه عقب با تقویت با درج های میله ای نازک فیبر شیشه ای یا روکش های مایلار کاهش یافته است، بنابراین صدای بیش از حد حذف می شود
[ترجمه ترگمان]ارتعاشات لبه برشی از طریق تقویت با استفاده از میله نازک الیاف شیشه ای و یا روکش های mylar مرطوب شده است، به طوری که نویز اضافی را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Split trailing edge flaps were fitted for use on landing only.
[ترجمه گوگل]فلپ های لبه عقبی تقسیم شده فقط برای استفاده در هنگام فرود نصب شده بودند
[ترجمه ترگمان]flaps trailing را فقط برای فرود آمدن از فرود آماده کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Being in compression, the trailing edge hoops retained a natural shape.
[ترجمه گوگل]حلقه‌های لبه‌های انتهایی به دلیل فشرده‌سازی شکل طبیعی خود را حفظ کردند
[ترجمه ترگمان]بودن در فشرده سازی، حلقه های لبه کشیده شکل طبیعی خود را حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other designers were also on the track of trailing edge resonance.
[ترجمه گوگل]طراحان دیگر نیز در مسیر طنین لبه انتهایی بودند
[ترجمه ترگمان]طراحان دیگر نیز در مسیر تشدید edge قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When the trailing edge crosses the reverse will happen.
[ترجمه گوگل]هنگامی که لبه عقبی عبور می کند، برعکس اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]وقتی حاشیه trailing از مسیر معکوس عبور می کند، اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Leading edge and trailing edge means the function of the dimmer.
[ترجمه گوگل]لبه پیشرو و لبه انتهایی به معنای عملکرد دیمر است
[ترجمه ترگمان]لبه اصلی و لبه پشتی به معنی تابع شدن dimmer است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In addition, trailing edge symmetrical jet has little influence on the position of the vortex axis.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، جت متقارن لبه عقب تأثیر کمی بر موقعیت محور گرداب دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک جت متقارن کناری تاثیر اندکی بر موقعیت محور vortex دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Interesting values may be expected from the trailing edge, the profile centre and the leading edge.
[ترجمه گوگل]ممکن است مقادیر جالبی از لبه انتهایی، مرکز پروفیل و لبه جلویی انتظار می رود
[ترجمه ترگمان]مقادیر جالب ممکن است از لبه پشتی، مرکز پروفیل و لبه پیشرو انتظار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Trailing edge blowing wake management technology was adopted to improve the flow of stator wake.
[ترجمه گوگل]فن آوری مدیریت بیدار دمنده لبه دنباله دار برای بهبود جریان بیداری استاتور به کار گرفته شد
[ترجمه ترگمان]لبه Trailing که فن آوری مدیریت بیدار را راه اندازی می کند برای بهبود جریان بیدار استاتور استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also called Tail edge, Trailing edge.
[ترجمه گوگل]لبه دم، لبه انتهایی نیز نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]هم چنین لبه ای دم باریک و لبه Trailing نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Heat transfer in channel for trailing edge of turbine blade with pin - fin arrays is studied numerically.
[ترجمه گوگل]انتقال حرارت در کانال برای لبه دنباله پره توربین با آرایه های پین - پره به صورت عددی بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]انتقال حرارت در کانال برای لبه پره توربین با آرایه پین - فین به صورت عددی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In flight forewing almost all white with black tip and trailing edge.
[ترجمه گوگل]در پرواز بال های جلو تقریباً تمام سفید با نوک سیاه و لبه عقب
[ترجمه ترگمان]در پرواز با نوک سیاه و حاشیه سیاه تقریبا سفید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Some blades are flat, but the Ransome has a slight feather down on the trailing edge.
[ترجمه گوگل]برخی از تیغه ها مسطح هستند، اما Ransome دارای یک پر کوچک در لبه عقب است
[ترجمه ترگمان]بعضی از تیغه ها مسطح هستند، اما the یک پری کوچولو روی لبه کشیده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] لبه پسین قسمت اصلی پایین رونده پالس .
[پلیمر] لبه فرار

انگلیسی به انگلیسی

• (in airplanes) rear edge of the propeller blade or airfoil

پیشنهاد کاربران

لبه فرار قسمت انتهایی بال و آخرین نقطه ای است که هوا پس از رد شدن از سطوح بالا و پایین بال از آن می گذرد. این نقطه، به نقطه ترک هوا نیز معروف است.
trailing edge
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Trailing_edge
پس تیغه باله هواپیما
trailing edge ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: لبۀ فرار
تعریف: لبۀ عقب ماهیوار

بپرس