trailblazer

/ˈtreɪlˌblezər//ˈtreɪlˌblezə/

ره گشا، پیش گام، پیش کسوت، پیش قدم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: trailblazing (adj.)
(1) تعریف: one who leads the way in any new field or endeavor; pioneer.
مشابه: pioneer

(2) تعریف: one who marks or blazes a trail for those who will follow, as through a wilderness; pathfinder.
مشابه: pioneer

جمله های نمونه

1. He has been the trailblazer and given British sprinters the belief that we are able to take on and beat the world's best.
[ترجمه گوگل]او پیشتاز بود و به دونده های بریتانیایی این باور را داد که ما می توانیم بهترین های جهان را شکست دهیم
[ترجمه ترگمان]او the بوده و به سرعت belief بریتانیا اعتقاد دارد که ما قادر به تسخیر و شکست بهترین جهان هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Badolato was supposed to be a trailblazer.
[ترجمه اسماعیل کریمی] بادولاتو قرار بود یک پیشکسوت باشد
|
[ترجمه گوگل]بادولاتو قرار بود یک پیشگام باشد
[ترجمه ترگمان] Badolato \"قرار بود یه trailblazer باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. King was a trailblazer, mixing the rolling blues of his native Texas with the hard-edged street blues of Chicago.
[ترجمه گوگل]کینگ پیشرو بود و بلوز زادگاهش تگزاس را با بلوز خیابانی شیکاگو می‌آمیخت
[ترجمه ترگمان]کینگ یک trailblazer بود و بلوز rolling تگزاس را با بلوز خشن خیابانی شیکاگو ترکیب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Think of the ridiculous Chevy TrailBlazer–based Saab 9-7X or, further back, Cadillac grafting its logo onto a Chevrolet Cavalier and selling it as the Cimarron.
[ترجمه گوگل]به Saab 9-7X مضحک Chevy TrailBlazer یا در عقب تر، Cadillac فکر کنید که آرم خود را به شورلت کاوالیر پیوند زده و آن را به عنوان Cimarron می فروشد
[ترجمه ترگمان]در مورد یک شورلت ridiculous (Saab)۹ - ۹ X و یا، بیشتر به آن فکر کنید، که logo را روی یک شورلت می گذارد و آن را به عنوان رقیب می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now sporting an air-cooled, 330 four-stroke engine, the trailblazer is packed with plenty of features, including automatic transmission.
[ترجمه گوگل]این پیشرانه در حال حاضر دارای یک موتور چهار زمانه 330 هوا خنک است و دارای ویژگی های زیادی از جمله گیربکس اتوماتیک است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، یک موتور هوای سرد با هوا سرد شده، ۳۳۰ عدد از ویژگی ها، از جمله گیربکس اتوماتیک، پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hope, put from inside trailblazer hand fly.
[ترجمه گوگل]امید، از داخل مگس دستی دنباله دار قرار دهید
[ترجمه ترگمان] هوپ \"، از داخل دست trailblazer\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Trailblazer itself is rather slow and sluggish, but is equipped with a powerful main gun and a gun turret.
[ترجمه گوگل]Trailblazer خود نسبتا کند و کند است، اما مجهز به یک تفنگ اصلی قدرتمند و یک برجک تفنگ است
[ترجمه ترگمان]خود Trailblazer نسبتا کند و کند است، اما مجهز به یک تفنگ اصلی قوی و یک برجک اسلحه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It should not be imagined, however, that Storni was a lone trailblazer in a male-dominated world of poetry.
[ترجمه گوگل]با این حال، نباید تصور کرد که استورنی یک پیشگام تنها در دنیای شعر تحت سلطه مردان بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، نباید تصور کرد که Storni تنها فردی بود که در دنیایی پر از شعر مرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Anne a well - rewarded columnist for the Daily Mail and a trailblazer for other female journalists.
[ترجمه گوگل]آن یک ستون نویس با پاداش برای دیلی میل و پیشرو برای سایر روزنامه نگاران زن
[ترجمه ترگمان]آن یک ستون نویس معروف به دیلی میل و یک trailblazer برای روزنامه نگاران زن دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is in this regard that the China - ASEAN sub - regional grouping is proving to be a trailblazer.
[ترجمه گوگل]در همین راستا است که گروه‌های فرعی چین - آسه‌آن به عنوان یک پیشگام نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]در این زمینه است که گروه بندی زیر منطقه ای چین - آسه آن ثابت شده است که a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The U. S. pavilion was a 200 foot-high geodesic dome designed by inventor R. Buckminster Fuller, a trailblazer for geodesic structures.
[ترجمه گوگل]پاویون ایالات متحده یک گنبد ژئودزیکی به ارتفاع 200 فوت بود که توسط مخترع آر باکمینستر فولر، پیشگام سازه‌های ژئودزیکی طراحی شده بود
[ترجمه ترگمان]U اس این غرفه، یک گنبد با ارتفاع ۲۰۰ فوتی که به وسیله مخترع R طراحی شده است، می باشد Buckminster فولر، a برای سازه های geodesic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Another participant, the Grand Mufti of Egypt, is by comparison a trailblazer.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از شرکت کنندگان، مفتی اعظم مصر، در مقایسه یک پیشگام است
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از شرکت کنندگان، مفتی اعظم مصر، با مقایسه یک trailblazer است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With 80 % of its sales coming from overseas, Sony has long been Japan's international trailblazer.
[ترجمه گوگل]سونی با 80 درصد فروش خود از خارج از کشور، مدتهاست که پیشگام بین المللی ژاپن بوده است
[ترجمه ترگمان]سونی با ۸۰ % فروش خود از خارج از کشور، long بین المللی ژاپن بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This removes much of the doubt and discomfort experienced by a trailblazer.
[ترجمه گوگل]این بسیاری از تردیدها و ناراحتی‌های پیشرو را از بین می‌برد
[ترجمه ترگمان]این مساله بیشتر شک و ناراحتی تجربه شده توسط یک trailblazer را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pioneer, vanguard, one who is making a break through

پیشنهاد کاربران

مثال؛
For example, Amelia Earhart was a trailblazer in aviation, being the first woman to fly solo across the Atlantic Ocean.
In the tech industry, Steve Jobs is considered a trailblazer for his innovative ideas and products that revolutionized the way we use technology.
...
[مشاهده متن کامل]

A person might be described as a trailblazer if they are the first in their family to attend college, breaking new ground for future generations.

پیشگام. پیشاهنگ. پیش کسوت
مثال:
You become a trailblazer, a pathfinder.
تو یک پیشگام و مبتکر می شوی.
( شخص ) جاده صاف کن ( کسی که مشکلات اولیه کاری را به جان می خرد تا مسیر برای دیگران آسان تر و بی دردسرتر شود. )
🟩توضیحات واژه نامه Leaener
noun
[count]
1 : a person who makes, does, or discovers something new and makes it acceptable or popular
◀️one of the trailblazers [=pioneers] of rock and roll
◀️technological trailblazers
...
[مشاهده متن کامل]

2 : a person who marks or prepares a trail through a forest or field for other people to follow
Other forms: plural - ers
TRAILBLAZING صفت ( more , most )
◀️ trailblazing architectural designs
۱. شخص یا شرکتی که چیزی جدید می سازد، انجام می دهد یا کشف می کند و آن را قابل قبول یا محبوب می کند و بقیه بعد از اون انجام نیدن اون کارو ( مُدکُن : اینکه میگن ما مُدش کردیم ) - نوآور ( innovator ) - پیشرو - پیشگام
۲. شخصی که مسیر جدیدی را برای دیگران در یک جنگل، مزرعه یا روستا میسازد که کارشون راحت تر شه
۳. اولین کسی که کاری را انجام می دهد یا جایی می رود، که نشان می دهد برای دیگران هم ممکن است
🟩توضیحات گوگل :
1. a person who is the first to do something; an innovator
◀️ he was a trailblazer for many ideas that are now standard fare
🪐 SIMILAR 🪐
pioneer / innovator / groundbreaker / spearhead / trendsetter
2. a person who makes a new track through wild country
🟩 توضیحات واژه نامه آنلاین کمبریج Cambridge
🔴 the first person to do something or go somewhere, who shows that it is also possible for other people
◀️ Orville and Wilbur Wright were aviation trailblazers
🔴 a person who is the first to do something that other people do later
◀️ She was a trailblazer as the only woman in the US Senate
🔴 the first person, company, etc. to do something new
◀️ Britain must become the tax - cutting trailblazers of the European Union
◀️ She was a trailblazer in bringing nursing into a degree program

پیشگام
– Wright brothers were aviation trailblazers
– He was a trailblazer in the field of genetic
پیشگام
پیش قراول
طلایه دار
پیشرو
Pioneer
Groundbreaking
a person who's the first to do something
. She was also a trailblazer, a female mogul

پیشگام

بپرس