traffic circle

/ˈtræfɪkˈsɝːkəl//ˈtræfɪkˈsɜːkəl/

میدان، دایره ی یک طرفه (مسیر گرد و یک طرفه در چهارراه ها و غیره برای تسهیل رفت و آمد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a circular roadway or street, in which traffic moves in one direction only, that is situated at a busy intersection to facilitate traffic flow.

جمله های نمونه

1. A web of boulevards radiates from the traffic circle.
[ترجمه گوگل]شبکه ای از بلوارها از دایره ترافیک تابش می کند
[ترجمه ترگمان]وب of از دایره ترافیک می تابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Pearl Roundabout traffic circle in Manama became Bahrain's own version of Tahrir Square.
[ترجمه گوگل]دایره ترافیکی دور مروارید در منامه به نسخه خود بحرین از میدان تحریر تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]حلقه ترافیک فلکه مروارید در منامه نسخه خود از میدان تحریر بحرین را به خود اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At the traffic circle, take the second exit onto Park Street.
[ترجمه گوگل]در دایره ترافیک، از خروجی دوم به خیابان پارک بروید
[ترجمه ترگمان]در چرخه ترافیک، دومین خروجی را به خیابان پارک ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Driver: Is that what people call the floral traffic circle?
[ترجمه گوگل]راننده: آیا این همان چیزی است که مردم به آن دایره ترافیک گل می گویند؟
[ترجمه ترگمان]گرداننده: این چیزی است که مردم به دایره ترافیک گل می گویند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the pocket of green in the traffic circle, I spotted eight corpses swelling in the bright Mediterranean sun.
[ترجمه گوگل]در جیب سبز در دایره ترافیک، هشت جسد را دیدم که زیر آفتاب درخشان مدیترانه متورم شده بودند
[ترجمه ترگمان]در جیب سبز در دایره ترافیک، هشت جسد را دیدم که در آفتاب درخشان مدیترانه ورم کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He drove around the traffic circle about five times.
[ترجمه گوگل]او حدود پنج بار دور دایره ترافیک رانندگی کرد
[ترجمه ترگمان]او پنج بار دور گردش رفت و آمد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Local residents, who were watching from beyond the traffic circle, began to panic, but Bwisir, a businessman back in Benghazi, calmly dismantled the bomb.
[ترجمه گوگل]ساکنان محلی که از آن سوی دایره ترافیک تماشا می کردند، وحشت کردند، اما Bwisir، یک تاجر در بنغازی، با آرامش بمب را خنثی کرد
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی که از خارج از دایره ترافیک مراقب بودند، شروع به وحشت کردند، اما Bwisir که یک تاجر در بنغازی بود، با آرامش این بمب را خنثی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Route 6 came over the river, wound around a traffic circle, and disappeared into the wilderness.
[ترجمه گوگل]مسیر 6 روی رودخانه آمد، دور یک دایره ترافیک پیچید و در بیابان ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]جاده شماره ۶ روی رودخانه آمد، دور یک دایره رفت و آمد پیچید و در بیابان ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At about 1:30 p. m. Tuesday, police manning a checkpoint at a traffic circle stopped a minivan filled with what appeared to be women wearing burqas.
[ترجمه گوگل]حدود ساعت 1:30 بعد از ظهر متر روز سه‌شنبه، پلیسی که در یک ایست بازرسی در یک دایره ترافیک قرار داشت، یک مینی ون مملو از زنانی که برقع پوشیده بودند را متوقف کردند
[ترجمه ترگمان]حدود ساعت ۱: ۳۰ بعد از ظهر متر سه شنبه، پلیس یک ایست بازرسی در یک دایره راهنمایی را اداره کرد که یک مینی ون پر از چیزی بود که به نظر می رسید زنان برقع پوشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yangpu to Haikou, also stepped up to create a one-hour road traffic circle .
[ترجمه گوگل]یانگپو به هایکو، همچنین برای ایجاد یک دایره ترافیکی جاده ای یک ساعته افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]Yangpu به Haikou نیز برای ایجاد یک چرخه ترافیکی جاده ای یک ساعته پا گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At a fundraising bike derby at her daughter's elementary school, the kids got sponsors, and they zipped around a traffic circle doing laps to raise money.
[ترجمه گوگل]در یک دربی دوچرخه‌سواری جمع‌آوری کمک مالی در مدرسه ابتدایی دخترش، بچه‌ها حامی مالی گرفتند و آنها برای جمع‌آوری پول دور یک دایره ترافیک چرخیدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در یک پیست جمع آوری کمک های مالی در مدرسه ابتدایی دخترش، حامی مالی شدند و در اطراف یک چرخه ترافیک جمع شدند تا پول جمع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After we start going in the right direction, we should come to a traffic circle and then a traffic light.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه در مسیر درست حرکت کردیم، باید به یک دایره راهنمایی و رانندگی و سپس به یک چراغ راهنمایی برسیم
[ترجمه ترگمان]بعد از شروع به مسیر درست، باید به یک دایره راهنمایی و سپس یک چراغ راهنمایی برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the bottom of the hill, It'started going round the traffic circle the wrong way.
[ترجمه گوگل]در پایین تپه، شروع به دور زدن دایره ترافیک به سمت اشتباه کرده است
[ترجمه ترگمان]پایین تپه، از مسیر اشتباه دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] میدان
[زمین شناسی] میدان کوچک، میدانچه، میدانک

انگلیسی به انگلیسی

• movement of cars through a circular rotary
a traffic circle is a roundabout in the road; used in american english.

پیشنهاد کاربران

میدان ، فلکه
البته در زبان انگلیسی آمریکائی
معادلش در زبان انگلیسی بریتانیایی میشه : roundabout
میدان ، فلکه
فلکه

بپرس