traditionalist

/trəˈdɪʃənələst//trəˈdɪʃnəlɪst/

معنی: اهل سنت، سنت گرای، پیرو روایات وسنن
معانی دیگر: اهل سنت، پیرو روایات وسنن، سنت گرای

جمله های نمونه

1. He's a dyed-in-the-wool traditionalist where cooking is concerned - he won't have any modern gadgets in the kitchen.
[ترجمه گوگل]او در زمینه آشپزی یک سنت‌گرای پشمی است - او هیچ ابزار مدرنی در آشپزخانه نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]او یک فرد در زمینه آشپزی است که در آن آشپزی نگران است - او هیچ ابزار مدرنی در آشپزخانه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This production of 'Swan Lake' is in traditionalist style.
[ترجمه گوگل]این محصول «دریاچه قو» به سبک سنتی است
[ترجمه ترگمان]این تولید دریاچه قو به سبک سنت گرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An avowed traditionalist, he is against reform of any kind.
[ترجمه گوگل]او که یک سنت گرا شناخته شده است، مخالف هر نوع اصلاحی است
[ترجمه ترگمان]او سنت گرا هستم، او مخالف اصلاحات در هر نوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Courtney was a traditionalist, besides which Jack's career had finally begun to hit the fast track.
[ترجمه گوگل]کورتنی یک سنت گرا بود، علاوه بر این، زندگی حرفه ای جک در نهایت به مسیر سریع رسید
[ترجمه ترگمان]به علاوه، کورتنی سنتی بود و از آن گذشته، شغل جک تازه شروع به ضربه زدن به مسیر سریع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was a traditionalist - her jewellery gave no concessions to modern fashion.
[ترجمه گوگل]او یک سنت گرا بود - جواهرات او هیچ امتیازی به مد مدرن نمی داد
[ترجمه ترگمان]او سنتی بود - جواهرات او هیچ امتیاز به سبک مدرن نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The traditionalist camp has had to swallow some bitter pills.
[ترجمه گوگل]اردوگاه سنت گرایان مجبور به بلعیدن قرص های تلخ شده اند
[ترجمه ترگمان] کمپ سنتی هم مجبور شده چند تا قرص تلخ قورت بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She holds traditionalist Muslim views.
[ترجمه گوگل]او دیدگاه های مسلمان سنت گرایانه دارد
[ترجمه ترگمان]او دیدگاه سنتی مسلمان را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The traditionalist rabbinate viewed Modern Orthodoxy with a good deal of alarm.
[ترجمه گوگل]خاخام های سنت گرا به ارتدکس مدرن با هشدار خوبی می نگریستند
[ترجمه ترگمان]سنت گرایان سنت گرا Orthodoxy مدرن را با فشار بسیار زیادی به نمایش گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm something of a traditionalist myself, I'd much rather use pen and paper than a word-processor.
[ترجمه گوگل]من خودم یک سنت‌گرا هستم، ترجیح می‌دهم از کاغذ و قلم استفاده کنم تا واژه‌پرداز
[ترجمه ترگمان]من خودم هم از سنتی هستم، ترجیح می دهم از قلم و کاغذ استفاده کنم تا یک کلمه پرداز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Moreover, many a traditionalist continued working and exhibiting at Salon and Academy, without ever being published or becoming popular.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیاری از سنت گرایان به کار و نمایشگاه در سالن و آکادمی ادامه دادند، بدون اینکه هرگز منتشر یا محبوب شوند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بسیاری از افراد سنت گرا به کار خود ادامه می دهند و در سالن و آکادمی به نمایش گذاشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Though essentially traditionalist, the work shows a critical spirit and a lively interest in recent discoveries and debates.
[ترجمه گوگل]اگرچه این اثر اساساً سنت‌گرا است، اما روحیه انتقادی و علاقه‌ای زنده به اکتشافات و بحث‌های اخیر نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]گرچه این کار اساسا سنت گرا است، اما این اثر روحیه انتقادی و علاقه پرشور به کشفیات اخیر و مباحثات را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Camillo Sitte's traditionalist and communitarian critique of the Ringstrasse emphasizes instead the above-indicated continuity of the baroque and the modern.
[ترجمه گوگل]نقد سنت‌گرایانه و جامعه‌گرای کامیلو سیته از Ringstrasse در عوض بر تداوم باروک و مدرن تأکید می‌کند
[ترجمه ترگمان]انتقاد اجتماعی سنت گرایان و انتقاد اجتماعی از the به جای تداوم نشان داده شده در بالا به سبک باروک و مدرن تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There will be traditionalists who lament the change, but the company's founder was no traditionalist.
[ترجمه گوگل]سنت گراهایی وجود خواهند داشت که از این تغییر ابراز تاسف می کنند، اما بنیانگذار شرکت سنت گرا نبود
[ترجمه ترگمان]سنت سنت هم وجود خواهد داشت که از این تغییر متاسف هستند، اما بنیانگذار شرکت هیچ سنت گرا و سنت گرا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We've all heard the stories about undereducated, traditionalist marriages in which the partners never realized that sex is possible in a position other than missionary, or that a woman can orgasm.
[ترجمه گوگل]همه ما داستان هایی در مورد ازدواج های کم سواد و سنتی شنیده ایم که در آن شریک زندگی هرگز متوجه نشدند که رابطه جنسی در موقعیتی غیر از میسیونری امکان پذیر است یا اینکه یک زن می تواند به ارگاسم برسد
[ترجمه ترگمان]ما همه داستان هایی را درباره undereducated، ازدواج سنتی که طرفین هرگز متوجه نشده اند که سکس در موقعیتی غیر از مبلغ مذهبی ممکن است، یا اینکه یک زن می تواند ارضا شود را شنیده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Is Baker a traditionalist or a modernista question often saked.
[ترجمه گوگل]آیا بیکر یک سنت گرا یا یک مدرنیست است که اغلب مطرح می شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا بیکر فرد سنت گرا یا a است یا خیر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهل سنت (اسم)
sunni, sunnite, traditionalist

سنت گرای (اسم)
traditionalist

پیرو روایات و سنن (اسم)
traditionalist

انگلیسی به انگلیسی

• one who prefers traditional values and lifestyle
a traditionalist is a person who supports the established customs and beliefs of their society or group, and does not want to change them.
a traditionalist idea or argument supports the established customs and beliefs of a society.

پیشنهاد کاربران

افرادی با این نوع شخصیت به سخت کوشی و روش سنتی هر چیزی اعتقاد دارند
سنت گرا، کسی که به موارد و انواع سنتی هر زمینه علاقه داره تا نوع مدرنش

بپرس