traditionalism

/trəˈdɪʃnəlɪzəm//trəˈdɪʃnəlɪzəm/

معنی: سنت گرایی، سنت پرستی، اعتقاد برسوم باستانی
معانی دیگر: دیرمان گرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: traditionalist (n.)
• : تعریف: adherence to traditional beliefs, values, and customs, esp. religious ones.

جمله های نمونه

1. the british system of government is the epitome of traditionalism
نظام حکومت انگلستان مظهر سنت گرایی است.

2. The building's design is an interesting blend of traditionalism and modernism.
[ترجمه گوگل]طراحی ساختمان تلفیقی جالب از سنت گرایی و مدرنیسم است
[ترجمه ترگمان]طراحی ساختمان ترکیبی جالب از traditionalism و مدرنیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The social institutions of traditionalism, such as religion and ideology, can also be seen as deformed, pathological modes of communication.
[ترجمه گوگل]نهادهای اجتماعی سنت‌گرایی، مانند مذهب و ایدئولوژی، نیز می‌توانند به‌عنوان شیوه‌های ارتباطی ناهنجار و آسیب‌شناختی دیده شوند
[ترجمه ترگمان]نهاده ای اجتماعی of مانند دین و ایدئولوژی نیز می توانند به عنوان حالت های deformed و pathological ارتباط دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I do want a soft blend of ritual traditionalism with friends and family.
[ترجمه گوگل]من یک ترکیب نرم از سنت گرایی آیینی با دوستان و خانواده می خواهم
[ترجمه ترگمان]من یک ترکیب نرم از مراسم مذهبی با دوستان و خانواده می خواهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. M'ARS specialise in a distinctive form of traditionalism, close to surrealism.
[ترجمه گوگل]M'ARS در شکلی متمایز از سنت گرایی، نزدیک به سوررئالیسم تخصص دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت به شکل متمایزی از traditionalism، نزدیک به surrealism، تخصص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They rejected both scientism and traditionalism.
[ترجمه گوگل]آنها هم علم گرایی و هم سنت گرایی را رد کردند
[ترجمه ترگمان]هر دو scientism و traditionalism را رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. During the mid-sixties, Nietzsche's traditionalism seems even to have stiffened: certainly his attitude towards anything Wagnerian became explicitly antipathetic.
[ترجمه گوگل]در اواسط دهه شصت، به نظر می‌رسد که سنت‌گرایی نیچه حتی سفت‌تر هم شده است: مطمئناً نگرش او نسبت به هر چیزی که واگنری بود، آشکارا ضد عفونی شد
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه شصت، به نظر می رسد که traditionalism (Nietzsche)به نظر می رسد: بدون شک نگرش او نسبت به هر چیز به صراحت antipathetic می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The phenomenology, existentialism and baconian traditionalism provide accomplish the founding of the self-determination theory.
[ترجمه گوگل]پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم و ​​سنت‌گرایی باکونی پایه‌گذاری نظریه خودمختاری را فراهم می‌کنند
[ترجمه ترگمان]پدیده شناسی، اگزیستانسیالیسم و baconian traditionalism بنیان نظریه خود مختاری را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Changsha is the austere traditionalism of Yuelu Academy and it's the stage show at Glamour bar .
[ترجمه گوگل]چانگشا سنت گرایی سخت آکادمی یوئلو است و نمایش صحنه در بار گلامور است
[ترجمه ترگمان]Changsha (Changsha traditionalism)عضو austere آکادمی Yuelu است و نمایش روی صحنه نمایش اجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the novel traditionalism mainly refers to" the Confucian school", but extend "the Christ religion" world.
[ترجمه گوگل]سنت‌گرایی در رمان عمدتاً به «مکتب کنفوسیوس» اشاره دارد، اما جهان «دین مسیح» را گسترش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در رمان \"traditionalism\" عمدتا به \"مکتب کنفوسیوسی\" اشاره می شود، اما \"مذهب مسیح\" را گسترش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Italians' innate traditionalism has, in some respects, served them well. It is what explains their superb cuisine, for example.
[ترجمه گوگل]سنت گرایی ذاتی ایتالیایی ها از برخی جهات به خوبی به آنها خدمت کرده است برای مثال، این چیزی است که غذاهای عالی آنها را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]traditionalism فطری ایتالیایی ها از بعضی جهات آن ها را به خوبی خدمت کرده است این همان چیزی است که غذای عالی آن ها را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Henceforth modernism would be the star of western art while traditionalism was increasingly ignored.
[ترجمه گوگل]از این پس مدرنیسم ستاره هنر غرب خواهد بود در حالی که سنت گرایی به طور فزاینده ای نادیده گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]از این پس، مدرنیسم، ستاره هنر غرب بود، در حالی که traditionalism به شدت نادیده گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Without this dynamic process, tradition stagnates into a fixation of habit, traditionalism, bringing about its death or rejection.
[ترجمه گوگل]بدون این روند پویا، سنت در تثبیت عادت، سنت گرایی، راکد می ماند و باعث مرگ یا طرد آن می شود
[ترجمه ترگمان]بدون این فرآیند پویا، سنت به یک تثبیت عادت تبدیل می شود که منجر به مرگ یا رد شدن آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the same time, Churchill expressed the most attractive values of the English ruling class---honor, loyalty, and fair play---without the stuffy traditionalism of many of his peers.
[ترجمه گوگل]در عین حال, چرچیل جذاب ترین ارزشهای طبقه حاکم انگلیسی --- افتخار, وفاداری و بازی منصفانه --- بدون سنت گرایی پرشور بسیاری از همسالان خود را ابراز کرد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، چرچیل مطلوب ترین مقادیر طبقه حاکم انگلستان را بیان کرد - - شرافت، وفاداری، و بازی منصفانه - - بدون the خفه بسیاری از همسالان خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنت گرایی (اسم)
traditionalism

سنت پرستی (اسم)
traditionalism

اعتقاد برسوم باستانی (اسم)
traditionalism

انگلیسی به انگلیسی

• doctrines of people who prefer traditional values and lifestyle
traditionalism is behaviour and ideas that support old customs and beliefs rather than modern ones.

پیشنهاد کاربران

Traditionalism refers to the adherence to traditional beliefs, practices, doctrines, or ways of doing things. It involves valuing and upholding established customs, ideas, and beliefs over modern or innovative approaches. Traditionalism can encompass a wide range of areas, including cultural practices, religious beliefs, social norms, and philosophical perspectives
...
[مشاهده متن کامل]

سنت گرایی به پایبندی به باورها، اعمال، آموزه ها یا روش های انجام کارهای سنتی اشاره دارد. این شامل ارزش گذاری و حمایت از آداب و رسوم، ایده ها و باورهای تثبیت شده نسبت به رویکردهای مدرن یا نوآورانه است. سنت گرایی می تواند طیف وسیعی از حوزه ها را شامل شود، از جمله اعمال فرهنگی، باورهای مذهبی، هنجارهای اجتماعی و دیدگاه های فلسفی.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Traditionalism• https://www.merriam-webster.com/dictionary/traditionalism• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/traditionalism

بپرس