1. the british system of government is the epitome of traditionalism
نظام حکومت انگلستان مظهر سنت گرایی است.
2. The building's design is an interesting blend of traditionalism and modernism.
[ترجمه گوگل]طراحی ساختمان تلفیقی جالب از سنت گرایی و مدرنیسم است
[ترجمه ترگمان]طراحی ساختمان ترکیبی جالب از traditionalism و مدرنیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The social institutions of traditionalism, such as religion and ideology, can also be seen as deformed, pathological modes of communication.
[ترجمه گوگل]نهادهای اجتماعی سنتگرایی، مانند مذهب و ایدئولوژی، نیز میتوانند بهعنوان شیوههای ارتباطی ناهنجار و آسیبشناختی دیده شوند
[ترجمه ترگمان]نهاده ای اجتماعی of مانند دین و ایدئولوژی نیز می توانند به عنوان حالت های deformed و pathological ارتباط دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I do want a soft blend of ritual traditionalism with friends and family.
[ترجمه گوگل]من یک ترکیب نرم از سنت گرایی آیینی با دوستان و خانواده می خواهم
[ترجمه ترگمان]من یک ترکیب نرم از مراسم مذهبی با دوستان و خانواده می خواهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. M'ARS specialise in a distinctive form of traditionalism, close to surrealism.
[ترجمه گوگل]M'ARS در شکلی متمایز از سنت گرایی، نزدیک به سوررئالیسم تخصص دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت به شکل متمایزی از traditionalism، نزدیک به surrealism، تخصص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They rejected both scientism and traditionalism.
[ترجمه گوگل]آنها هم علم گرایی و هم سنت گرایی را رد کردند
[ترجمه ترگمان]هر دو scientism و traditionalism را رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. During the mid-sixties, Nietzsche's traditionalism seems even to have stiffened: certainly his attitude towards anything Wagnerian became explicitly antipathetic.
[ترجمه گوگل]در اواسط دهه شصت، به نظر میرسد که سنتگرایی نیچه حتی سفتتر هم شده است: مطمئناً نگرش او نسبت به هر چیزی که واگنری بود، آشکارا ضد عفونی شد
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه شصت، به نظر می رسد که traditionalism (Nietzsche)به نظر می رسد: بدون شک نگرش او نسبت به هر چیز به صراحت antipathetic می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The phenomenology, existentialism and baconian traditionalism provide accomplish the founding of the self-determination theory.
[ترجمه گوگل]پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم و سنتگرایی باکونی پایهگذاری نظریه خودمختاری را فراهم میکنند
[ترجمه ترگمان]پدیده شناسی، اگزیستانسیالیسم و baconian traditionalism بنیان نظریه خود مختاری را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Changsha is the austere traditionalism of Yuelu Academy and it's the stage show at Glamour bar .
[ترجمه گوگل]چانگشا سنت گرایی سخت آکادمی یوئلو است و نمایش صحنه در بار گلامور است
[ترجمه ترگمان]Changsha (Changsha traditionalism)عضو austere آکادمی Yuelu است و نمایش روی صحنه نمایش اجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the novel traditionalism mainly refers to" the Confucian school", but extend "the Christ religion" world.
[ترجمه گوگل]سنتگرایی در رمان عمدتاً به «مکتب کنفوسیوس» اشاره دارد، اما جهان «دین مسیح» را گسترش میدهد
[ترجمه ترگمان]در رمان \"traditionalism\" عمدتا به \"مکتب کنفوسیوسی\" اشاره می شود، اما \"مذهب مسیح\" را گسترش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Italians' innate traditionalism has, in some respects, served them well. It is what explains their superb cuisine, for example.
[ترجمه گوگل]سنت گرایی ذاتی ایتالیایی ها از برخی جهات به خوبی به آنها خدمت کرده است برای مثال، این چیزی است که غذاهای عالی آنها را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]traditionalism فطری ایتالیایی ها از بعضی جهات آن ها را به خوبی خدمت کرده است این همان چیزی است که غذای عالی آن ها را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Henceforth modernism would be the star of western art while traditionalism was increasingly ignored.
[ترجمه گوگل]از این پس مدرنیسم ستاره هنر غرب خواهد بود در حالی که سنت گرایی به طور فزاینده ای نادیده گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]از این پس، مدرنیسم، ستاره هنر غرب بود، در حالی که traditionalism به شدت نادیده گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Without this dynamic process, tradition stagnates into a fixation of habit, traditionalism, bringing about its death or rejection.
[ترجمه گوگل]بدون این روند پویا، سنت در تثبیت عادت، سنت گرایی، راکد می ماند و باعث مرگ یا طرد آن می شود
[ترجمه ترگمان]بدون این فرآیند پویا، سنت به یک تثبیت عادت تبدیل می شود که منجر به مرگ یا رد شدن آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. At the same time, Churchill expressed the most attractive values of the English ruling class---honor, loyalty, and fair play---without the stuffy traditionalism of many of his peers.
[ترجمه گوگل]در عین حال, چرچیل جذاب ترین ارزشهای طبقه حاکم انگلیسی --- افتخار, وفاداری و بازی منصفانه --- بدون سنت گرایی پرشور بسیاری از همسالان خود را ابراز کرد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، چرچیل مطلوب ترین مقادیر طبقه حاکم انگلستان را بیان کرد - - شرافت، وفاداری، و بازی منصفانه - - بدون the خفه بسیاری از همسالان خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید