1. This is a job for a skilled tradesman.
[ترجمه گوگل]این شغل برای یک تاجر ماهر است
[ترجمه ترگمان]این شغلی برای یک پیشه ور ماهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The tradesman balanced his losses against his profits.
[ترجمه گوگل]تاجر ضرر و زیان خود را در مقابل سود خود متعادل کرد
[ترجمه ترگمان]پیشه ور losses خود را در برابر سود خویش موازنه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The tradesman was vigorously soliciting for my custom.
[ترجمه گوگل]تاجر به شدت خواستار سفارش من بود
[ترجمه ترگمان]کاسب به شدت از عادت من استقبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You're apprenticed to a different tradesman each week, so no ties are formed.
[ترجمه گوگل]شما هر هفته نزد یک تاجر متفاوت شاگرد می شوید، بنابراین هیچ رابطه ای ایجاد نمی شود
[ترجمه ترگمان]شما هر هفته به عنوان یک تاجر دیگر کارآموزی می کنید، بنابراین هیچ رابطه ای تشکیل نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She owed money to every tradesman in the town.
[ترجمه گوگل]او به هر تاجر شهر بدهکار بود
[ترجمه ترگمان]به هر تاجری از شهر پول بدهکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The tradesman has rendered his account.
[ترجمه گوگل]تاجر حساب خود را ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]بازرگان حسابش را کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She exacted an apology from the tradesman for having questioned her honesty.
[ترجمه گوگل]او از تاجر به دلیل زیر سوال بردن صداقت او عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]از کاسب کارانه عذرخواهی کرد، چون از صداقت او پرسش هایی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The tradesman was poring over his accounts.
[ترجمه گوگل]تاجر حسابهایش را بررسی میکرد
[ترجمه ترگمان]کاسب کار خود را به دقت بررسی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The tradesman traded his faded denims for the tradesman's jade necklace.
[ترجمه گوگل]تاجر جین های رنگ و رو رفته خود را با گردنبند یشمی تاجر معامله کرد
[ترجمه ترگمان]تاجر پوست faded را به خاطر گردن بند بازرگان مبادله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The stall-keeper is an important tradesman community in the Chinese history. It plays vital role in promoting circulation of commodities and facilitating the residents.
[ترجمه گوگل]غرفه دار یک جامعه تاجر مهم در تاریخ چین است نقش حیاتی در ترویج گردش کالا و تسهیل ساکنان دارد
[ترجمه ترگمان]کتاب فروش، یک جامعه تجاری مهم در تاریخ چین است این شرکت در ترویج گردش کالاها و تسهیل ساکنان نقش حیاتی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Officers and tradesman are there to implore the gods to bless the voyage of Hamilcar.
[ترجمه گوگل]افسران و تاجران آنجا هستند تا از خدایان درخواست کنند که سفر همیلکار را برکت دهند
[ترجمه ترگمان]افسران و پیشه ور در آنجا هستند تا خدایان را از سفر هامیلکار یاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When the dishonest tradesman opened the bag, out jumped a cat – not a pig.
[ترجمه گوگل]وقتی تاجر بی شرف کیسه را باز کرد، یک گربه - نه یک خوک - بیرون پرید
[ترجمه ترگمان]وقتی پیشه ور درستکار کیف را باز کرد، بیرون پرید، گربه نه خوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The old woman exacted an apology from the tradesman for having questioned her honesty.
[ترجمه گوگل]پیرزن از تاجر عذرخواهی کرد که صداقت او را زیر سوال برده است
[ترجمه ترگمان]پیرزن از تاجری عذرخواهی کرد که از او صداقت پرسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Every tradesman ought to read the contract carefully before he strikes hands with a stranger.
[ترجمه گوگل]هر تاجری باید قبل از اینکه با غریبه ای دست بزند، قرارداد را به دقت بخواند
[ترجمه ترگمان]هر تاجری با دقت قرارداد را می خواند، قبل از اینکه با یک غریبه دست بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید