1. ( شرکت. موسسه. غیره ) علامت تجارتی ، نام بازرگانی 2. ویژگی. خصلت. خصوصیت. مشخصه
مثال:
someone removed the company's trademark
یک نفر علامت تجاری شرکت را برداشته.
it had all the trademarks of a Mafia hit.
آن تمام ویژگیها و مشخصه های یک قتل {توسط} مافیا را داشت.
مثال:
یک نفر علامت تجاری شرکت را برداشته.
آن تمام ویژگیها و مشخصه های یک قتل {توسط} مافیا را داشت.
امضا ( در معنای استعاری )
، خصیصه و ویژگی بارز ، خصلت بارز
نشان تجاری، ثبت تجاری کردن
مخصوص یک نفر
یک چیز خاص
مشهور
شناخته شده
He was wearing one of the brightly coloured ties that are his trademark.
وی یکی از کراوات های رنگ روشن مخصوص خودش رو زده بود.
She gave one of her trademark smiles.
... [مشاهده متن کامل]
او یکی از اون لبخندهای خاص خودش رو زد.
سعید امدادی
عاشق کلمه
۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵
یک چیز خاص
مشهور
شناخته شده
وی یکی از کراوات های رنگ روشن مخصوص خودش رو زده بود.
... [مشاهده متن کامل]
او یکی از اون لبخندهای خاص خودش رو زد.
سعید امدادی
عاشق کلمه
۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵
علامت یا نشان تجاری