tractive


کششی، کشش دار، وابسته به نیروی کشش، کشنده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: producing or having traction; pulling; drawing.

جمله های نمونه

1. The grains distribution and sedimentary structures show by tractive current and gravity flow synchronously.
[ترجمه گوگل]توزیع دانه ها و ساختارهای رسوبی با جریان کششی و گرانش به صورت همزمان نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان]توزیع دانه های و ساختارهای رسوبی که به وسیله جریان کشش و جریان گرانش به طور همزمان نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tractive performance calculation mainly includes the maximum speed, the maximum climbing degree, acceleration capability and dynamic index.
[ترجمه گوگل]محاسبه عملکرد کششی عمدتاً شامل حداکثر سرعت، حداکثر درجه صعود، قابلیت شتاب و شاخص دینامیکی است
[ترجمه ترگمان]محاسبه عملکرد کششی عمدتا شامل حداکثر سرعت، درجه صعود حداکثر، قابلیت تسریع و شاخص پویا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The utility model relates to a tractive shoe.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی مربوط به یک کفش کششی است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی مربوط به یک کفش کششی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Based on the tractive distinction of electric industrial trucks, this paper discusses the problem of matching the direct-current tractive motor with the tractive storage battery.
[ترجمه گوگل]بر اساس تمایز کششی کامیون‌های صنعتی برقی، این مقاله مشکل تطبیق موتور کششی جریان مستقیم با باتری ذخیره‌سازی کششی را مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله براساس مشخصه کشش کامیون های حمل و نقل الکتریکی، به بحث در مورد مساله انطباق موتور کشش جریان مستقیم با نیروی کششی با نیروی کششی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The problems of how to raise tractive force of heavy haul trains are comprehensively discussed, particularly from the viewpoint of wheel-rail adhesion.
[ترجمه گوگل]مشکلات نحوه افزایش نیروی کششی قطارهای باربری سنگین به طور جامع مورد بحث قرار گرفته است، به ویژه از نقطه نظر چسبندگی چرخ به ریل
[ترجمه ترگمان]مسایل چگونگی بالا بردن نیروی کششی قطارهای باری سنگین به طور جامع مورد بحث قرار گرفته اند، به ویژه از نظر چسبندگی ریلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For highly cohesive sediment, the critical tractive force becomes less significant.
[ترجمه گوگل]برای رسوبات بسیار چسبنده، نیروی کششی بحرانی کمتر قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]برای رسوب بسیار چسبنده، نیروی کششی مهم کم تر قابل توجه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If tractive must be too slow, will make the arrest bat batch abraded to burn eclipse but forfeit braking action.
[ترجمه گوگل]اگر کشش باید خیلی آهسته باشد، باعث می‌شود که دسته دستگیره ساییده شود تا گرفتگی را بسوزاند، اما عمل ترمز را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]اگر کشش بیش از حد کند باشد، باعث می شود که دسته ای خفاش در هنگام سوزش بیفتند، اما عمل ترمز را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How to increase tractive effort of MG 300 W type coal winning machine and adopt some measures.
[ترجمه گوگل]نحوه افزایش نیروی کششی دستگاه برنده زغال سنگ نوع MG 300 W و اتخاذ برخی اقدامات
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان نیروی کششی دستگاه برد coal ۳۰۰ W را افزایش داد و برخی از تدابیر را اتخاذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The direction of choosing material for tractive sheave and towline as well as resolutions to reduce frictional wear are put forward.
[ترجمه گوگل]جهت انتخاب مواد برای نوار کششی و سیم بکسل و همچنین تصمیماتی برای کاهش سایش اصطکاکی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]جهت انتخاب مواد برای کشش sheave و towline و نیز resolutions برای کاهش فرسایش اصطکاکی مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then axil shear tractive force of the whole structure of imitate bridge was measured in each.
[ترجمه گوگل]سپس نیروی کششی برشی محوری کل سازه پل تقلیدی در هر یک اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]سپس نیروی کششی برشی کل سازه تقلید در هر کدام اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jiasha landslide is a large scale tractive landslide and on the stage of creeping deformation.
[ترجمه گوگل]زمین لغزش جیاشا یک زمین لغزش کششی در مقیاس بزرگ و در مرحله تغییر شکل خزنده است
[ترجمه ترگمان]رانش زمین لغزش یک مقیاس بزرگ برای رانش زمین و در مرحله تغییر شکل خزنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The real time calculation of tractive force and braking force is the core of the system.
[ترجمه گوگل]محاسبه زمان واقعی نیروی کششی و نیروی ترمز هسته اصلی سیستم است
[ترجمه ترگمان]محاسبه زمان واقعی نیروی کششی و نیروی ترمز هسته سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through the drive axle housing, the tractive force, braking force and lateral force act on the wheel transfer to the suspension system, frame or carriage.
[ترجمه گوگل]از طریق محفظه محور محرک، نیروی کششی، نیروی ترمز و نیروی جانبی بر انتقال چرخ به سیستم تعلیق، قاب یا کالسکه تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]نیروی کششی، نیروی کششی، نیروی ترمز و نیروی جانبی در انتقال چرخ به سیستم تعلیق، چارچوب یا کالسکه عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A push from a simple starter will set them rolling, after which their tractive tyres will accelerate them automatically.
[ترجمه گوگل]فشار یک استارتر ساده باعث می‌شود که آنها در حرکت باشند و پس از آن لاستیک‌های کششی آن‌ها به طور خودکار آنها را شتاب می‌دهند
[ترجمه ترگمان]هل دادن از یک شروع ساده باعث می شود که آن ها غلت بزنند و بعد از آن لاستیک ها به طور خودکار آن ها را تسریع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] کشنده
[مهندسی گاز] کشش دار، کشنده
[نساجی] کششی

انگلیسی به انگلیسی

• pulling, drawing

پیشنهاد کاربران

بپرس