1. make tracks
1- (عامیانه) با شتاب رفتن،رهسپارشدن 2- (مثلا با کفش گل آلود) رد پا باقی گذاشتن
2. in one's tracks
محل بودن شخص در حال حاضر،بودگاه،(در) حین عمل یا ارتکاب
3. the children's muddy tracks on the carpet
جای پای گل آلود بچه ها روی فرش
4. we saw car tracks on the snow
روی برف ها جای چرخ اتومبیل دیدیم.
5. the animal doubled on its tracks
حیوان جهت خود را (کاملا) تغییر داد.
6. the wrong side of the tracks
محله ی فقیر نشین،محله ی بد شهر