1. vague traces of an earlier civilizationبقایای مبهمی از یک تمدن پیشین2. the cardiograph traces the heart actionقلب نگار طرز کار قلب را ثبت می کند.3. i followed the traces of the deer into the forestدنبال ردپای آهو به جنگل رفتم.
کامپیوتر:مادربرد شامل یه سری خطوط ارتباطی ( wires ) مسی هست که traces نامیده می شن و در واقع باعث ایجاد گذرگاه ها ( Buses ) می شن.باقی مانده ها - بقایاعلات جوییدنبال کردناثرردیابی کردنجمع trace ⬅️ نشانه ، اثر ، ردپااثراثر و نشانه+ عکس و لینک