1. Read in studio Toy soldier enthusiasts have been gathering at an auction to try and pick up some bargains.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید: علاقهمندان به سرباز اسباببازی در یک حراجی گرد هم آمدهاند و سعی میکنند چند معامله را انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]بخوانید در استودیو علاقه مندان به اسباب بازی در یک مزایده برای امتحان کردن و برداشتن مقداری bargains جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بخوانید در استودیو علاقه مندان به اسباب بازی در یک مزایده برای امتحان کردن و برداشتن مقداری bargains جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Time you were away playing toy soldiers, who do you think looked after this house and the estate?
[ترجمه گوگل]وقتی دور بودید و سربازهای اسباب بازی بازی می کردید، فکر می کنید چه کسی از این خانه و املاک مراقبت می کرد؟
[ترجمه ترگمان]وقتش است که سربازان اسباب بازی را بازی کنید، فکر می کنید چه کسی مراقب این خانه و ملک است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتش است که سربازان اسباب بازی را بازی کنید، فکر می کنید چه کسی مراقب این خانه و ملک است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The little boy loved toy soldiers and drafted speeches for the commanders-in-chief.
[ترجمه گوگل]پسر کوچک عاشق سربازان اسباب بازی بود و برای فرماندهان کل پیش نویس سخنرانی می کرد
[ترجمه ترگمان]این پسر کوچک سربازان اسباب بازی را دوست داشت و سخنرانی های خود را برای فرماندهان انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این پسر کوچک سربازان اسباب بازی را دوست داشت و سخنرانی های خود را برای فرماندهان انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Tommy arranged his toy soldiers in a row.
[ترجمه گوگل]تامی سربازان اسباب بازی خود را پشت سر هم مرتب کرد
[ترجمه ترگمان]تامی سربازانش را در یک ردیف ردیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تامی سربازانش را در یک ردیف ردیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Branwell's toy soldier, Bonaparte, had become the strong, bad, good-looking Duke of Northangerland.
[ترجمه گوگل]بناپارت، سرباز اسباب بازی برانول، به دوک قوی، بد و خوش قیافه نورثانجرلند تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]سرباز اسباب بازی Branwell، بناپارت، قوی، بد و مهربان دوک of شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرباز اسباب بازی Branwell، بناپارت، قوی، بد و مهربان دوک of شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After testing the expression he may decide the toy soldier ' s eyebrows really shouldn't droop so fast, or maybe its eyes bat too slowly.
[ترجمه گوگل]پس از آزمایش بیان ممکن است تصمیم بگیرد که ابروهای سرباز اسباببازی واقعاً نباید به این سرعت پایین بیفتد، یا شاید چشمانش خیلی آهسته میچرخد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که حالت چهره اش را آزمایش کرد، شاید ابروهای سرباز اسباب بازی را به قدری سریع فرو کند، یا شاید چشمانش خیلی آرام به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از آن که حالت چهره اش را آزمایش کرد، شاید ابروهای سرباز اسباب بازی را به قدری سریع فرو کند، یا شاید چشمانش خیلی آرام به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But he couldn't find the toy soldier. It was too far away to be found.
[ترجمه گوگل]اما او نتوانست سرباز اسباب بازی را پیدا کند خیلی دور بود که پیدا نشد
[ترجمه ترگمان]اما سرباز اسباب بازی را پیدا نکرد خیلی دور از آن بود که بتوان پیدایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما سرباز اسباب بازی را پیدا نکرد خیلی دور از آن بود که بتوان پیدایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A doll hung over a chair and a toy soldier occupied the little stand by the bed.
[ترجمه گوگل]یک عروسک روی صندلی آویزان شده بود و یک سرباز اسباب بازی جایگاه کوچک کنار تخت را اشغال کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک عروسک روی یک صندلی آویزان بود و سرباز اسباب بازی روی تخت کوچک کنار تخت نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک عروسک روی یک صندلی آویزان بود و سرباز اسباب بازی روی تخت کوچک کنار تخت نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Speaking of movies, have you seen Toy Soldier?
[ترجمه گوگل]وقتی صحبت از فیلم شد، آیا سرباز اسباب بازی را دیده اید؟
[ترجمه ترگمان]صحبت از فیلم شد، تو اسباب بازی رو دیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صحبت از فیلم شد، تو اسباب بازی رو دیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But the toy soldier started to complain.
[ترجمه گوگل]اما سرباز اسباب بازی شروع به شکایت کرد
[ترجمه ترگمان]اما سرباز اسباب بازی شروع به شکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما سرباز اسباب بازی شروع به شکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But the face of the toy soldier was still manipulated entirely by an experienced human animator.
[ترجمه گوگل]اما چهره سرباز اسباب بازی هنوز به طور کامل توسط یک انیماتور انسانی باتجربه دستکاری شده بود
[ترجمه ترگمان]اما چهره سرباز اسباب بازی هنوز به طور کامل توسط یک انیماتور انسانی باتجربه دستکاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما چهره سرباز اسباب بازی هنوز به طور کامل توسط یک انیماتور انسانی باتجربه دستکاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It is shaped like a toy soldier.
[ترجمه گوگل]شکل آن شبیه یک سرباز اسباب بازی است
[ترجمه ترگمان]شبیه یک سرباز اسباب بازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شبیه یک سرباز اسباب بازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The toy soldier fell to the ground, but nobody could find him.
[ترجمه گوگل]سرباز اسباب بازی روی زمین افتاد، اما کسی نتوانست او را پیدا کند
[ترجمه ترگمان]سرباز اسباب بازی به زمین افتاد، اما هیچ کس نمی توانست او را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرباز اسباب بازی به زمین افتاد، اما هیچ کس نمی توانست او را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید