toxic

/ˈtɑːksɪk//ˈtɒksɪk/

معنی: سمی، زهری، ناشی از زهر اگینی، زهراگین
معانی دیگر: زهرگین، زهرین، زهرآگین، زهرناک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: toxically (adv.), toxicity (n.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or resulting from a toxin or other poison.
مترادف: poisonous
مشابه: mephitic, venomous, virulent

- toxic effects
[ترجمه سحر] اثر های سمی
|
[ترجمه امیر] سمی
|
[ترجمه Reza] تاثیرات سم گونه
|
[ترجمه Amit] ترجمه ی اسکل]یعنی تو
|
[ترجمه Et army] سم کشنده
|
[ترجمه آوا] دو قطبی بودن
|
[ترجمه گوگل] اثرات سمی
[ترجمه ترگمان] تاثیرات سمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: acting as or like a poison; injurious or deadly.
مترادف: deadly, deleterious, fatal, injurious, lethal, noxious, poisonous
متضاد: harmless, nontoxic
مشابه: baneful, dangerous, harmful, pernicious, poison, virulent

- Because lead is a toxic element, it is no longer used in paint.
[ترجمه گوگل] از آنجا که سرب یک عنصر سمی است، دیگر در رنگ استفاده نمی شود
[ترجمه ترگمان] چون سرب یک عامل سمی است، دیگر در رنگ مورد استفاده قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. toxic fumes
دود و بخار سمی

2. Toxic chemicals continue to be dumped in the North Sea.
[ترجمه گوگل]مواد شیمیایی سمی همچنان در دریای شمال ریخته می شود
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی سمی همچنان در دریای شمال رها می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unfortunately these drugs are quite toxic and hinder the body's ability to fight off infection.
[ترجمه گوگل]متأسفانه این داروها کاملاً سمی هستند و توانایی بدن را برای مبارزه با عفونت مختل می کنند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این داروها کاملا سمی هستند و مانع از توانایی بدن برای مبارزه با عفونت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These factories are releasing toxic gases into the atmosphere.
[ترجمه :)] این کارخانه ها گاز های سمی را به درون اتمسفر ازاد میکند
|
[ترجمه گوگل]این کارخانه ها در حال انتشار گازهای سمی در جو هستند
[ترجمه ترگمان]این کارخانجات گازهای سمی را به درون اتمسفر آزاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She suffered a massive exposure to toxic chemicals.
[ترجمه گوگل]او در معرض مواد شیمیایی سمی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او در معرض مواد شیمیایی سمی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Too much toxic waste is being dumped at sea.
[ترجمه گوگل]زباله های سمی زیادی در دریا ریخته می شود
[ترجمه ترگمان]مواد سمی زیادی توی دریا انداخته میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Toxic chemicals were spilled into the river.
[ترجمه گوگل]مواد شیمیایی سمی به داخل رودخانه ریخته شد
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی سمی به رودخانه ریخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government decided to prohibit the import of toxic waste.
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفت واردات زباله های سمی را ممنوع کند
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است که واردات مواد زائد سمی را ممنوع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gallons of toxic waste were flushed into the sea.
[ترجمه گوگل]گالن زباله های سمی به دریا ریخته شد
[ترجمه ترگمان]gallons از ضایعات سمی به درون دریا سرازیر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The factory had accidentally released a quantity of toxic waste into the sea.
[ترجمه گوگل]کارخانه به طور تصادفی مقداری زباله سمی را در دریا رها کرده بود
[ترجمه ترگمان]این کارخانه به طور تصادفی مقدار ضایعات سمی را در دریا منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These products are not toxic to humans.
[ترجمه گوگل]این محصولات برای انسان سمی نیستند
[ترجمه ترگمان]این محصولات برای انسان ها مضر نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Local communities are campaigning against the dumping of toxic waste.
[ترجمه گوگل]جوامع محلی علیه تخلیه زباله های سمی مبارزه می کنند
[ترجمه ترگمان]جوامع محلی علیه کاهش زباله های سمی مبارزه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Up to 10 million tonnes of toxic wastes are produced every year in the UK.
[ترجمه گوگل]سالانه بیش از 10 میلیون تن زباله سمی در بریتانیا تولید می شود
[ترجمه ترگمان]سالانه بیش از ۱۰ میلیون تن ضایعات سمی تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When toxic fumes began to drift toward our homes, we were told to evacuate.
[ترجمه گوگل]وقتی بخارات سمی به سمت خانه‌هایمان سرازیر شد، به ما گفتند که تخلیه کنیم
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گازهای سمی به سمت خانه های ما حرکت کردند، به ما گفته شد که تخلیه را تخلیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This chemical is toxic to many forms of life.
[ترجمه گوگل]این ماده شیمیایی برای بسیاری از اشکال حیات سمی است
[ترجمه ترگمان]این ماده شیمیایی برای بسیاری از اشکال زندگی سمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سمی (صفت)
noxious, toxicant, venomous, toxic, poisonous, pestilent

زهری (صفت)
toxic

ناشی از زهر اگینی (صفت)
toxic

زهراگین (صفت)
virulent, toxic

تخصصی

[مهندسی گاز] سمی
[نساجی] سمی

انگلیسی به انگلیسی

• poisonous substance
poisonous, noxious, deadly
a toxic substance is poisonous; a technical term.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Damaging
🔘 Dangerous
🔘 Deadly
🔘 Destructive
🔘 Detrimental
🔘 Devastating
🔘 Harmful
🔘 Lethal
🔘 Malicious
🔘 Nefarious
🔘 Noxious
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 Poisonous
🔘 Ruinous
🔘 Toxic
🔘 Virulent
🔘 Pernicious
✅ Definition:
👉 Causing great harm, damage, or injury, often in a gradual or hidden way.

آدمای سمی و سرکش
سمی، کسی که رفتار نرمالی نداره
toxic ( adj ) ( tɑksɪk ) =containing poison, e. g. toxic chemicals. Many pesticides are highly toxic. toxicity ( n ) ( tɑkˈsɪsət̮i ) e. g. substances with high levels of toxicity.
toxic
آدم ضد حال
t is okay to miss your toxic ex. What is not okay is to get back to them.
دوستان ضدحال رو نبینی خوبه. اکر دوباره بری سراغشون ، درست نیست.
سمی و خطرناک
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : intoxicate
✅️ اسم ( noun ) : toxicity / toxicology / toxin / toxicologist
✅️ صفت ( adjective ) : toxic / toxicological
✅️ قید ( adverb ) : _
آدم های قناس
معنای دوستان
✅ ( از نظر رابطه و فرد و وضعیت ) کنترل کننده ( فرد به روش نادرست و مغرضانه و منفی )
✅ ( خانواده و اطرافیان یک زوج جوان ) برهم زننده رابطه
My partner's 🔵toxic family🔵 is ruining our wedding plans
از منظر اجتماعی به رابطه و شخصی گفته میشه که ناسازگار و فاسد و سمی است و این فساد رو به دیگران هم انتقال می ده. فردی با افکار منفی که دیگران رو آزار می ده.
گاها به معنی رومخ و آزار دهنده
toxic relationship or toxic people
Toxic=it is very poisonous
۱ - سمی ، زهری ۲ - خیلی نامطلوب ( فرد ، رابطه ، وضعیت )
سمی
زهردار
toxic drug= دارو های سمی, مواد مخدر سمی یا خطرناک
سمی
مترادف باpoisonous
خطر ناک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس