townspeople

/ˈtaʊnzˌpipl̩//ˈtaʊnzpiːpl̩/

معنی: شهری، اهالی شهر
معانی دیگر: مردم شهر، شهرزیان، شهروندان، شهر نشینان

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: those who live in a town; townsfolk.
مشابه: town

جمله های نمونه

1. The troops were there to protect the townspeople.
[ترجمه گوگل]نیروها برای محافظت از مردم شهر آنجا بودند
[ترجمه ترگمان]سربازها اونجا بودن تا از مردم شهر محافظت کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The townspeople sent a petition to the government asking for electric light for the town.
[ترجمه گوگل]مردم شهر طوماری را به دولت ارسال کردند و خواستار چراغ برق برای شهر شدند
[ترجمه ترگمان]مردم شهر عریضه ای به دولت ارسال کردند و خواستار چراغ برقی برای این شهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Townspeople have flocked to the new shopping mall.
[ترجمه گوگل]مردم شهر به مرکز خرید جدید هجوم آورده اند
[ترجمه ترگمان]Townspeople به مرکز خرید جدید هجوم آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The farm holidays are for townspeople who would like a taste of the countryside. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]تعطیلات مزرعه برای مردم شهر است که دوست دارند طعم حومه شهر را بچشند فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]تعطیلات مزرعه برای مردم شهر است که مزه حومه شهر را دوست دارند فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The townspeople have raised $9 million for a new museum.
[ترجمه گوگل]مردم شهر ۹ میلیون دلار برای یک موزه جدید جمع آوری کرده اند
[ترجمه ترگمان]مردم این شهر ۹ میلیون دلار برای یک موزه جدید جمع آوری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Food shortages forced many townspeople into the country to grow their own food.
[ترجمه گوگل]کمبود مواد غذایی بسیاری از مردم شهر را مجبور کرد که به کشور وارد شوند تا غذای خود را تولید کنند
[ترجمه ترگمان]کمبود مواد غذایی مردم بسیاری را مجبور کرد تا غذای خود را پرورش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A wave of superstitious fear spread among the townspeople.
[ترجمه گوگل]موجی از ترس خرافی در بین مردم شهر پیچید
[ترجمه ترگمان]موجی از ترس خرافی در میان مردم شهر گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The townspeople are hoping the fair will quietly fade away and die because of the usual clashes between the locals and the travellers.
[ترجمه گوگل]مردم شهر امیدوارند که نمایشگاه بی سر و صدا محو شود و به دلیل درگیری های معمول بین مردم محلی و مسافران بمیرد
[ترجمه ترگمان]مردم شهر امیدوارند که این نمایشگاه به آرامی محو شود و به دلیل برخوردهای عادی بین افراد محلی و مسافران جان خود را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The townspeople tilled the soil and produced most everything they ate.
[ترجمه گوگل]اهالی شهر خاک را کشت می کردند و بیشتر هر چه می خوردند تولید می کردند
[ترجمه ترگمان]مردم شهر زمین را کشت می کردند و هر چیزی که می خوردند را تولید می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For decades, townspeople thought his childhood home was a three-story rowhouse near the market square, now a porcelain shop.
[ترجمه گوگل]برای دهه ها، مردم شهر فکر می کردند خانه کودکی او یک خانه ردیفی سه طبقه در نزدیکی میدان بازار است که اکنون یک مغازه چینی فروشی است
[ترجمه ترگمان]برای دهه ها، مردم شهر فکر می کردند که خانه کودکی او یک rowhouse سه طبقه در نزدیکی میدان بازار است که اکنون یک مغازه چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The townspeople abandoned the doorways and the sidewalks and followed the ambulance up the hill.
[ترجمه گوگل]مردم شهر درها و پیاده روها را رها کردند و به دنبال آمبولانس از تپه بالا رفتند
[ترجمه ترگمان]مردم شهر درها و پیاده رو را رها کردند و به دنبال آمبولانس به بالای تپه رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Instead townspeople speak of Maan's glorious role in sparking another great rebellion, the Arab revolt against the Ottomans.
[ترجمه گوگل]در عوض، مردم شهر از نقش باشکوه معان در برانگیختن شورش بزرگ دیگر، یعنی شورش اعراب علیه عثمانی ها صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]در عوض مردم شهر از نقش glorious معان در برانگیختن شورش بزرگ دیگر، قیام اعراب علیه عثمانی سخن می گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Townspeople are being asked to sign a petition to help save the bus passes of Langbaurgh's 2000 pensioners and disabled.
[ترجمه گوگل]از مردم شهر خواسته می شود تا طوماری را برای کمک به نجات پاس اتوبوس 2000 بازنشستگان و معلولان شهر لنگباورگ امضا کنند
[ترجمه ترگمان]از Townspeople خواسته شده است که برای جلوگیری از عبور اتوبوس از Langbaurgh ۲۰۰۰ نفر از بازنشستگان و معلولین، یک دادخواست امضا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The townspeople sensibly stayed indoors and closed their shutters.
[ترجمه گوگل]مردم شهر به طرز معقولی در داخل خانه ماندند و کرکره های خود را بستند
[ترجمه ترگمان]اهالی شهر در خانه ماندند و کرکره ها را بستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The townspeople: Loved their emperor and were too worried about being thought of as fools to state their real opinions.
[ترجمه گوگل]اهالی شهر: امپراتور خود را دوست داشتند و بیش از حد نگران بودند که احمق تصور شوند تا بتوانند عقاید واقعی خود را بیان کنند
[ترجمه ترگمان]مردم شهر: علاقه به امپراطور خود را دوست داشتند و بیش از آن نگران بودند که به عنوان یک احمق نظرات واقعی خود را بیان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شهری (اسم)
burgess, townspeople, townsman, city slicker, townee

اهالی شهر (اسم)
townspeople

انگلیسی به انگلیسی

• inhabitants of a town, city people
the townspeople of a town or city are the people who live there; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

شهریان
مردم شهر. اهالی شهر
مثال:
townspeople observed the one - year anniversary of the flood
اهالی شهر مراسم سالگرد یکمین سال سیل را برگزار کردند.

بپرس