1. toward the dinner hour
حدود وقت شام
2. toward the end of the winter
در حدود آخر زمستان
3. toward the front of the book
در صفحات اول کتاب
4. toward the tail of the evening
نزدیکی های آخر شب
5. along toward evening
حوالی غروب
6. mercy toward a sharp-toothed tiger . . .
ترحم بر پلنگ تیز دندان . . . .
7. pressure toward conformity
فشار برای هم نواسازی
8. steps toward curing the factory's financial problems
گام هایی در راه چاره کردن مسائل مالی کارخانه
9. steps toward peace
گام هایی به سوی صلح
10. count toward
به حساب چیزی منظور شدن یا کردن
11. a bias toward a certain type of personality
تمایل نسبت به گونه ی ویژه ای از شخصیت
12. a tendency toward mischief
تمایل به شیطنت
13. a tendency toward socialism
گرایش به سوسیالیسم
14. an attempt toward the conservation of electricity
کوشش برای صرفه جویی در مصرف برق
15. he inclines toward pari but his father wants him to marry pari's sister
او پری را ترجیح می دهد،اما پدرش می خواهد که او با خواهر پری ازدواج کند.
16. her attitude toward the students was motherly
روش او نسبت به دانشجویان مادرگونه بود.
17. her behavior toward her grandfather is not excusable
رفتار او با پدربزرگش قابل بخشش نیست.
18. hills ranging toward the south
تپه هایی که به سمت جنوب امتداد دارند
19. his behavior toward his children is outrageous
رفتار او نسبت به بچه هایش بسیار زشت است.
20. his behavior toward his wife and children was utterly odious
رفتار او با زن و فرزندانش کاملا نفرت انگیز بود.
21. his impertinence toward his father
پیش جوابی او نسبت به پدرش
22. his indifference toward her was obvious
عدم علاقه ی او به آن زن آشکار بود.
23. nadder hastened toward shiraz to face the enemy
نادر برای مقابله با دشمن به شیراز شتافت.
24. napoleon drove toward moscow
ناپلئون به سوی مسکو پیش رفت.
25. napoleon's progress toward moscow
پیشروی ناپلئون به سوی مسکو
26. one afternoon toward sundown
یک روز بعدازظهر در حوالی غروب آفتاب
27. she inched toward me
او کم کم به سوی من جلو آمد.
28. the ideals toward which the revolution continually tended
آرمان هایی که انقلاب دایما به سوی آنها می رفت
29. the movement toward greater freedom of the press
جنبش به سوی آزادی بیشتر برای مطبوعات
30. the tilt toward religious fundamentalism
گرایش به بنیادگرایی مذهبی
31. there were toward five hundred persons
نزدیک به پانصد نفر آنجا بودند.
32. they came toward us at an incredible clip
آنان با چابکی باور نکردنی به سوی ما آمدند.
33. they leaned toward electing someone as their leader
آنان تمایل داشتند که کسی را به رهبری برگزینند.
34. troops heading toward the front
سربازانی که به طرف جبهه می رفتند
35. with malice toward none
با بداندیشی نسبت به هیچ کس
36. a child's duties toward his/her parents
وظایف فرزند نسبت به والدین
37. a chronic bias toward inflation
گرایش گهگیر به تورم اقتصادی
38. a degrading attitude toward women
نگرش تحقیرآمیز نسبت به زنان
39. a man darted toward the lady and snatched her purse
مردی به سوی خانم پرید و کیفش را قاپید.
40. a missile's flight toward the target
پرواز موشک به سوی هدف
41. a phased march toward a free economy
پیشرفت زمان بندی شده به سوی اقتصاد آزاد
42. a slow drift toward war
حرکت تدریجی به سوی جنگ
43. a strong inclination toward music
گرایش زیاد به موسیقی
44. a uniform policy toward all foreign banks
خط مشی یکسان در مورد تمام بانک های خارجی
45. ali was kind toward his subordinates
علی نسبت به زیر دستان خود مهربان بود.
46. an eagle stooping toward the prey
عقابی که به سوی طعمه شیرجه می رود
47. forces that march toward greater social justice
نیروهایی که به سوی عدالت اجتماعی بیشتر،حرکت می کنند
48. he is polite toward the (members of the) opposite sex
او نسبت به جنس مخالف (زنان) مودب است.
49. he showed disrespect toward my father
او نسبت به پدرم بی حرمتی کرد.
50. he was cool toward my suggestion
نسبت به پیشنهاد من بی علاقه بود.
51. he was driving toward town
به طرف شهر رانندگی می کرد.
52. he was kind toward strangers
با غریبان مهربان بود.
53. he was sympathetic toward the refugees
او نسبت به پناهندگان دلسوزی داشت.
54. helicopters swooped down toward us
هلی کوپترها به سوی ما فروجهیدند.
55. her back was toward me
پشت او به طرف من بود.
56. his cruel behavior toward the prisoners
رفتار ستمگرانه ی او با زندانیان
57. his ill behaviour toward the captives
رفتار بد او نسبت به دستگیر شدگان
58. move the desk toward the window!
میز را به طرف پنجره بکش !
59. napoleon's army advanced toward moscow
قشون ناپلئون به سوی مسکو پیش رفت.
60. she always warmed toward anyone who praised her children
همیشه نسبت به کسانی که از بچه هایش تعریف می کردند ملاطفت می کرد.
61. the bomber dived toward the target
هواپیمای بمب افکن به سوی هدف شیرجه رفت.
62. the cat sprang toward the mouse
گربه جست به طرف موش
63. the forest slants toward the river
جنگل به سوی رودخانه شیب دارد.
64. the judge's clemency toward the offender
عطوفت قاضی نسبت به آن خطاکار
65. the land inclines toward the shore
زمین به سوی رودخانه شیب دارد.
66. the missile curved toward its target
موشک به سوی هدف دور (چول) زد.
67. the missile streaked toward its target
پرتابه به سرعت به سوی هدف حرکت کرد.
68. the river snakes toward the sea
رودخانه با پیچ و تاب به سوی دریا می رود.
69. the shark moved toward the swimmer, jaws agape
کوسه با فک های باز به سوی شناگر حرکت کرد.
70. they are inimical toward our family
آنان نسبت به خانواده ی ما خصومت دارند.