towage

/ˈtoʊɪdʒ//ˈtəʊɪdʒ/

معنی: کشش، یدک کشی، عوارض یدک کشی
معانی دیگر: بکسل، عوار­ یدک کشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of towing, or the condition of being towed.

(2) تعریف: the charge or price for towing.

جمله های نمونه

1. Towage contract on sea has a history of more than one hundred of years, but there is serious lack of laws of it.
[ترجمه گوگل]قرارداد یدک کشی در دریا سابقه ای بیش از صد سال دارد، اما کمبود شدید قوانین آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]قرارداد Towage در دریا سابقه بیش از صد سال دارد، اما فقدان قوانین جدی در آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Article 156 A contract of sea towage shall be made in writing.
[ترجمه گوگل]ماده 156 قرارداد یدک کش دریایی باید کتباً منعقد شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۵۶ قراردادی از towage دریایی باید در نوشتن ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Electrical towage automatic control system is an elective course of electrical engineering and automation.
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل اتوماتیک یدک کش برق یک دوره انتخابی مهندسی برق و اتوماسیون است
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل اتوماتیک towage الکتریکی یک دوره انتخابی از مهندسی برق و اتوماسیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Addresses the carriage of goods, towage, charter parties, marine pollution, and marine insurance, including general average.
[ترجمه گوگل]به حمل و نقل کالا، یدک کش، مهمانی های چارتر، آلودگی دریایی، و بیمه دریایی، از جمله میانگین عمومی می پردازد
[ترجمه ترگمان]خطاب به حمل کالا، towage، احزاب چارتر، آلودگی دریایی و بیمه دریایی از جمله متوسط عمومی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sea towage faces the same sea perils as other marine services. The special operating mode makes its performance more risky, which endangers lives and properties at sea as well.
[ترجمه گوگل]یدک کش دریایی مانند سایر خدمات دریایی با خطرات دریایی مشابهی مواجه است حالت عملیاتی ویژه عملکرد آن را مخاطره آمیزتر می کند، که جان و دارایی ها را در دریا نیز به خطر می اندازد
[ترجمه ترگمان]towage دریایی با خطرات دریایی مشابه سایر خدمات دریایی مواجه است حالت عملیاتی خاص عملکرد خود را خطرناک تر می کند، که زندگی ها و دارایی های آن را در دریا به خطر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This clause 1 shall not exclude customary towage in connection with loading and discharging.
[ترجمه گوگل]این بند 1 نباید بکسل مرسوم در ارتباط با بارگیری و تخلیه را مستثنی کند
[ترجمه ترگمان]این بند ۱ نباید towage مرسوم در ارتباط با بارگیری و تخلیه را حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The factual result indicates the influence of loading project is prodigious in the course of towage.
[ترجمه گوگل]نتیجه واقعی نشان می دهد که تأثیر پروژه بارگیری در مسیر یدک کشی فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]نتیجه واقعی نشان می دهد که تاثیر پروژه بارگیری در دوره of خارق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That they are used widely on inland waterways and the open seas makes towage contract on sea become a kind of maritime contract that couldn' t be ignored.
[ترجمه گوگل]استفاده گسترده از آنها در آبراه های داخلی و دریاهای آزاد باعث می شود قرارداد یدک کشی در دریا به نوعی قرارداد دریایی تبدیل شود که نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]این که آن ها به طور گسترده در آب های داخلی و دریاهای آزاد مورد استفاده قرار می گیرند، موجب می شود قراردادی در دریا به نوعی از قراردادهای دریایی تبدیل شود که نمی تواند نادیده گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The provisions of this Chapter shall not be applicable to the towage service rendered to ships within the port area.
[ترجمه گوگل]مقررات این فصل در مورد خدمات یدک کشی که به کشتی های داخل منطقه بندر ارائه می شود، اعمال نمی شود
[ترجمه ترگمان]مقررات این فصل برای خدمات ارایه شده در داخل بندر مورد استفاده قرار نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This Certificate is related only to the seaworthiness of the above-mentioned tugboat and platform for this ocean towage.
[ترجمه گوگل]این گواهی فقط مربوط به قابلیت دریایی یدک کش و سکوی فوق برای این یدک کش اقیانوسی است
[ترجمه ترگمان]این گواهی تنها مربوط به the و پلت فرم و پلت فرم فوق برای این اقیانوس اطلس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our business includes offshore oil engineering, marine project management, labor export, ocean towage and wreck salvage service.
[ترجمه گوگل]تجارت ما شامل مهندسی نفت در دریا، مدیریت پروژه های دریایی، صادرات نیروی کار، یدک کشی اقیانوس و خدمات نجات غرق شده است
[ترجمه ترگمان]تجارت ما شامل مهندسی نفت ساحلی، مدیریت پروژه دریایی، صادرات نیروی کار، towage اقیانوس و کشتی نجات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the rise of offshore oil development projects, drilling platforms in sea towage operations have been developed rapidly, and towing operation has attracted more concern and attention.
[ترجمه گوگل]با ظهور پروژه های توسعه نفت در دریا، سکوهای حفاری در عملیات یدک کش دریایی به سرعت توسعه یافته است و عملیات یدک کشی نگرانی و توجه بیشتری را به خود جلب کرده است
[ترجمه ترگمان]با افزایش پروژه های توسعه نفت ساحلی، سکوهای حفاری در عملیات های towage دریایی به سرعت توسعه پیدا کرده اند و عملیات بکسل توجه و توجه بیشتری را جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only when we link Contract Law and China Maritime Code with practice together, can we make legal system of towage contract on sea more perfect and regular.
[ترجمه گوگل]تنها زمانی که قانون قرارداد و قانون دریایی چین را با عمل پیوند دهیم، می توانیم سیستم حقوقی قرارداد یدک کشی در دریا را کاملتر و منظم تر کنیم
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که قانون قرارداد و قانون دریایی چین را با هم پیوند می دهیم، می توانیم یک سیستم قانونی از قرارداد towage بر روی دریا به طور کامل و منظم بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fifth chapter introduces the conclusion of time charter party, bareboat charter party and contract of towage.
[ترجمه گوگل]فصل پنجم انعقاد مهمانی چارتر تایم، چارتر قایق برهنه و قرارداد یدک کش را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]فصل پنجم به معرفی حزب منشور زمان، حزب منشور bareboat و قرارداد of می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشش (اسم)
attraction, tract, reach, extension, tension, tug, magnetism, draw, haul, gravitation, traction, pull, strain, twitch, inducement, haulage, towage, twitch grass

یدک کشی (اسم)
tow, towage

عوارض یدک کشی (اسم)
towage

انگلیسی به انگلیسی

• being towed away; fee for being towed

پیشنهاد کاربران

بپرس