tour of duty

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
دوره ی مأموریت / مدت خدمت / مأموریت نظامی / دوره ی اعزام
در زبان محاوره ای:
مدت مأموریتش بود، یه دوره اعزام بود، رفت مأموریت، دوره خدمتش تموم شد
🔸 تعریف ها:
1. ( نظامی – رسمی ) :
...
[مشاهده متن کامل]

مدت زمانی که یک سرباز یا نیروی نظامی در منطقه ای خاص یا در مأموریتی مشخص خدمت می کند
مثال: He completed two tours of duty in Afghanistan.
دو دوره مأموریت در افغانستان رو گذروند.
2. ( اداری – دولتی ) :
مدت خدمت یک کارمند دولتی یا مأمور رسمی در یک کشور یا منطقه خاص
مثال: Her tour of duty as ambassador ended last year.
دوره ی مأموریتش به عنوان سفیر سال گذشته به پایان رسید.
3. ( استعاری – فداکارانه ) :
اشاره به دوره ای از تلاش یا خدمت سخت و فشرده، حتی خارج از زمینه نظامی
مثال: Working in the ER during the pandemic felt like a tour of duty.
کار کردن در اورژانس در دوران همه گیری مثل یه مأموریت جنگی بود.
🔸 مترادف ها:
deployment – assignment – service period – rotation – mission

دورۀ مأموریت ( نظامی ) ، مأموریت کاری
A soldier's tour of duty is a period of time when the soldier is involved in a particular duty or stationed in a particular place such as a war zone.