toughly

جمله های نمونه

1. The newspaper published a toughly worded article about racist behaviour.
[ترجمه گوگل]این روزنامه مقاله ای سخت در مورد رفتار نژادپرستانه منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه مقاله ای در مورد رفتار نژادپرستانه منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We live in a toughly competitive world.
[ترجمه گوگل]ما در دنیایی به شدت رقابتی زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در دنیای رقابتی toughly زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The union reacted bitterly to a toughly worded edict from Darlington area delivery services manager Spencer Hindmarsh to keep costs down.
[ترجمه گوگل]اتحادیه به دستور سختگیرانه اسپنسر هیندمارش، مدیر خدمات تحویل منطقه دارلینگتون برای کاهش هزینه ها واکنش تلخی نشان داد
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه با واکنش شدید به حکم toughly از سوی مدیر خدمات تحویل منطقه دارلینگتون به اسپنسر Hindmarsh واکنش نشان داد تا هزینه ها را پایین نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chinese women work far more toughly than American women and they show a stronger power of will.
[ترجمه گوگل]زنان چینی بسیار سخت‌تر از زنان آمریکایی کار می‌کنند و قدرت اراده قوی‌تری از خود نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]زنان چینی خیلی بیشتر از زنان آمریکایی کار می کنند و قدرت قوی تری از اراده خود نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When I way back childhood, I always toughly stood under the vines, to wait them, comes out.
[ترجمه گوگل]وقتی به دوران کودکی برمی گردم، همیشه به سختی زیر درختان انگور می ایستم، تا منتظرشان باشم، بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]وقتی به دوران کودکی بازگشتم، همیشه در زیر پیچک ها ایستادم تا آن ها را معطل کنم و بیرون بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Recent years have seen the overheated micro economy, toughly regulating process and the reasons are multi - level.
[ترجمه گوگل]سال‌های اخیر شاهد گرمای بیش از حد اقتصاد خرد بوده‌ایم، فرآیندی که به شدت تنظیم می‌شود و دلایل آن چند سطحی است
[ترجمه ترگمان]سال های اخیر شاهد صرفه جویی بیش از حد، اقتصاد خرد شده، نظم بخشیدن به فرآیند و دلایل چند سطحی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their toughly requirement doctor has grand bosom or artificial vagina operation, when the requirement cannot get satisfaction, often proper motion excises the penis or spermary, take female hormone.
[ترجمه گوگل]پزشک بسیار مورد نیاز آنها عمل بزرگ سینه یا واژن مصنوعی را انجام می دهد، زمانی که نیاز را برآورده نمی کند، اغلب حرکت مناسب آلت تناسلی یا اسپرم را از بین می برد، هورمون زنانه مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]نیاز به پزشک متخصص بالینی آن ها، سینه بزرگ یا جراحی اعصاب مصنوعی دارد، زمانی که الزام به دست آوردن رضایت، اغلب حرکت مناسب آلت تناسلی یا آلت تناسلی زن، هورمون زنانه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. China, however, reacted toughly, saying that the British should withdraw their criticism if they did not want to damage relations between the two.
[ترجمه گوگل]چین اما به شدت واکنش نشان داد و گفت اگر انگلیس نمی‌خواهد به روابط بین دو کشور آسیب برساند، باید انتقاد خود را پس بگیرند
[ترجمه ترگمان]با این حال، چین واکنش نشان داد و گفت که اگر آن ها نمی خواهند به روابط بین این دو لطمه بزنند، انگلیسی ها باید از انتقاد آن ها صرفنظر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He still believes toughly : Sooner or later he can spell a large award, need not work hard.
[ترجمه گوگل]او هنوز هم به شدت معتقد است: دیر یا زود می تواند جایزه بزرگی را بنویسد، نیازی نیست سخت کار کند
[ترجمه ترگمان]او هنوز اعتقاد دارد: دیر یا زود می تواند یک جایزه بزرگ را تلفظ کند، نیازی نیست سخت کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Human Being was born with "unhealthiness", toughly searching the meanings of life all the time.
[ترجمه گوگل]انسان با «ناسالمی» به دنیا آمد و همیشه در جستجوی معانی زندگی بود
[ترجمه ترگمان]انسان با \"unhealthiness\" به دنیا آمد و در تمام مدت معانی زندگی را جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Police's manner but again the tone toughly say.
[ترجمه گوگل]شیوه پلیس اما باز هم لحن به سختی می گویند
[ترجمه ترگمان]رفتار پلیس، اما دوباره لحن toughly می گوید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The package is yet to be approved by the member states and will be toughly negotiated.
[ترجمه گوگل]این بسته هنوز توسط کشورهای عضو تصویب نشده است و به شدت مورد مذاکره قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]این بسته همچنان توسط کشورهای عضو تصویب خواهد شد و مورد مذاکره قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "You just there, and all of a sudden you get shot up, " she says, laughing toughly.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید: «تو همین الان آنجا هستی، و ناگهان بهت شلیک می‌شود
[ترجمه ترگمان]او به خنده افتاد و گفت: تو تازه رسیدی و ناگهان تیر خوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the round - the - world resource that stands fast not to depreciate toughly, its reason is contrary however.
[ترجمه گوگل]و منبع گرد - جهانی - که محکم ایستاده است تا به شدت مستهلک نشود، دلیل آن خلاف است
[ترجمه ترگمان]و این منبع دور دنیا که به سرعت ایستادگی می کند و ارزش toughly را کم می کند، به هر حال دلیل آن مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is no vaccine against Guinea worm and no toughly totally effective treatment.
[ترجمه گوگل]هیچ واکسنی علیه کرم گینه وجود ندارد و هیچ درمان کاملاً مؤثری وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ واکسنی علیه کرم گینه وجود ندارد و هیچ درمانی کاملا موثر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rigidly, harshly, severely

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : toughen / tough
✅️ اسم ( noun ) : toughness / tough
✅️ صفت ( adjective ) : tough
✅️ قید ( adverb ) : toughly
به سختی

بپرس