1. But then his honesty about being HIV-positive is touchingly real and anything but theatrical.
[ترجمه گوگل]اما پس از آن صداقت او در مورد HIV مثبت بودن کاملا واقعی و هر چیزی جز نمایشی است
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن صداقت او در مورد HIV - مثبت، یک نشانه واقعی و غیر واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن صداقت او در مورد HIV - مثبت، یک نشانه واقعی و غیر واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was touchingly devoted to the beautiful Nildro-hain; and he evidently had moods of gaiety and a great capacity for enjoyment.
[ترجمه گوگل]او به طرز قابل توجهی به Nildro-hain زیبا اختصاص داشت و ظاهراً روحیه شادی و ظرفیت زیادی برای لذت داشت
[ترجمه ترگمان]به بیت از ته دل خوش گله بود، و ظاهرا هم شاد و سرحال بود و هم ذوق و شوق زیادی برای تفریح داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به بیت از ته دل خوش گله بود، و ظاهرا هم شاد و سرحال بود و هم ذوق و شوق زیادی برای تفریح داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We all embrace touchingly and say our farewells.
[ترجمه گوگل]همه ما با محبت در آغوش می گیریم و خداحافظی می کنیم
[ترجمه ترگمان]همه ما از صمیم قلب یکدیگر را در آغوش می گیریم و وداع می گوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه ما از صمیم قلب یکدیگر را در آغوش می گیریم و وداع می گوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For all the materialism, trees are still touchingly revered in Japan.
[ترجمه گوگل]با وجود همه مادی گرایی ها، درختان هنوز هم در ژاپن به طور قابل توجهی مورد احترام هستند
[ترجمه ترگمان]برای تمام مادی گرایی، درختان هنوز در ژاپن مورد احترام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای تمام مادی گرایی، درختان هنوز در ژاپن مورد احترام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. "Touchingly beautiful. . . The perfect picture book. " The Guardian.
[ترجمه گوگل]"به طرز قابل توجهی زیبا کتاب تصویری عالی " گاردین
[ترجمه ترگمان]\"کتاب مصور بسیار زیبا و بی نقص\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"کتاب مصور بسیار زیبا و بی نقص\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And yet, touchingly, Nadal felt such sympathy for the man whose dream he kept ruining.
[ترجمه گوگل]و با این حال، نادال به طرز قابل توجهی نسبت به مردی که رویای او را خراب می کرد، احساس همدردی کرد
[ترجمه ترگمان]و با این حال، از ته دل احساس همدردی نسبت به مردی که رویای او را به هم می زد احساس همدردی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و با این حال، از ته دل احساس همدردی نسبت به مردی که رویای او را به هم می زد احساس همدردی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Baum writes touchingly: "China has been my passion, my calling, my own personal Shangri-la and Chimera rolled into one.
[ترجمه گوگل]باوم با تأثر می نویسد: «چین اشتیاق من، فراخوان من، شانگریلا و Chimera شخصی من بوده است
[ترجمه ترگمان]Baum می نویسد: \" چین شور و اشتیاق من بوده است، درخواست من، (شنگری لا)شخصی من (شنگری لا)و Chimera هم به یک نفر تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Baum می نویسد: \" چین شور و اشتیاق من بوده است، درخواست من، (شنگری لا)شخصی من (شنگری لا)و Chimera هم به یک نفر تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Rather touchingly, he suggested the names of some professors who had known him at Duke University.
[ترجمه گوگل]او نام برخی از اساتیدی را که او را در دانشگاه دوک میشناختند، به شکلی قابل لمس پیشنهاد کرد
[ترجمه ترگمان]در عوض، نام برخی از استادان دانشگاه دوک را پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عوض، نام برخی از استادان دانشگاه دوک را پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Nowhere is Freud more touchingly fallible than in his love letters to his fiancee Martha Bernays, which occupy half this book.
[ترجمه گوگل]فروید در هیچ کجا به اندازه نامه های عاشقانه اش به نامزدش مارتا برنیز، که نیمی از این کتاب را اشغال می کند، قابل خطا نیست
[ترجمه ترگمان]فروید در هیچ کجا نسبت به نامه های عاشقانه خود به نامزدش \"مارتا Bernays\"، که نیمی از این کتاب را اشغال کرده است، بیش از حد استحقاق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فروید در هیچ کجا نسبت به نامه های عاشقانه خود به نامزدش \"مارتا Bernays\"، که نیمی از این کتاب را اشغال کرده است، بیش از حد استحقاق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was touchingly naive about sex.
[ترجمه گوگل]او در مورد سکس به طرز محسوسی ساده لوح بود
[ترجمه ترگمان] اون به خاطر سکس خیلی ساده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون به خاطر سکس خیلی ساده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Aunt Polly knelt down and prayed for Tom so touchingly.
[ترجمه گوگل]عمه پولی زانو زد و برای تام دعا کرد
[ترجمه ترگمان]خاله جان پولی به زانو درآمد و برای تام خیلی دعا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خاله جان پولی به زانو درآمد و برای تام خیلی دعا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. On Wednesday she handed in her notice to the managing director, who was touchingly reluctant to accept it.
[ترجمه گوگل]او روز چهارشنبه اخطار خود را به مدیر عامل تسلیم کرد که به طرز چشمگیری تمایلی به پذیرش آن نداشت
[ترجمه ترگمان]روز چهارشنبه او به مدیر عامل، که نسبت به قبول آن بی میل بود، توجه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روز چهارشنبه او به مدیر عامل، که نسبت به قبول آن بی میل بود، توجه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Use his unique ability to express, Transform his thought, feel into and can be seen touchingly, vision of letting people beat time and highly praise or reading the form.
[ترجمه گوگل]از توانایی منحصربهفرد او برای بیان استفاده کنید، فکرش را تبدیل کنید، احساسش را به شکلی لمسکننده و قابل مشاهده باشد، دیدی که به مردم اجازه میدهد زمان را شکست دهند و به شدت تحسین کنند یا فرم را بخوانند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از توانایی منحصر به فرد خود برای بیان، تبدیل اندیشه، احساس به درون و می تواند به طور موثر، دیدگاه اجازه دادن به مردم هنگام زدن وقت و ستایش و یا خواندن فرم کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از توانایی منحصر به فرد خود برای بیان، تبدیل اندیشه، احساس به درون و می تواند به طور موثر، دیدگاه اجازه دادن به مردم هنگام زدن وقت و ستایش و یا خواندن فرم کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید