1. fruits touched by frost
میوه هایی که سرما به آنها آسیب رسانده است.
2. he touched his hand to his cap
دستش را به کلاهش زد.
3. he touched my shoulder lightly
با ملایمت دست به شانه ام زد.
4. he touched nothing that he did not ornament with learning
او به هرچه دست زد به دانش مزین شد.
5. pari touched the flowers with uncertain fingers
پری با حالت تردیدآمیز گل ها را با انگشت لمس کرد.
6. his assassination touched off a number of riots
قتل او موجب چندین شورش شد.
7. his speech touched two important topics
نطق او دو مطلب عمده را در بر می گرفت.
8. his words touched us deeply
سخنان او در ما عمیقا اثر کرد.
9. i was touched by their kindness
مهربانی آنان مرا تحت تاثیر قرار داد.
10. our boat touched two ports
کشتی ما در دو بندر توقف کوتاه کرد.
11. when i touched his broken foot, he winced
وقتی که دست به پای شکسته اش زدم خود را عقب کشید.
12. when i touched his sore, he flinched
تا دست به زخمش زدم به خود لرزید.
13. clouds which were touched with red
ابرهایی که ته رنگ سرخ داشتند.
14. she had not touched the piano since her husband's death
از هنگام مرگ شوهرش تا کنون دستش به پیانو نخورده بود.
15. suddenly a hand touched his shoulder
ناگهان دستی به شانه اش خورد.
16. the lovers' lips touched
لب های عشاق با هم تماس حاصل کرد.
17. the prisoner hadn't touched his food
زندانی لب به خوراکش نزده بود.
18. as soon as i touched his wound he yelped
تا دست به زخم او زدم دادش بلند شد.
19. in his talk he touched upon a number of economic issues too
در نطق خود به چند مطلب اقتصادی نیز اشاره کرد.
20. he reached his sword up and touched the cross
شمشیر خود را دراز کرد و صلیب را لمس کرد.
21. his war experiences seem not to have touched him at all
به نظر می رسد که تجربیات زمان جنگ او اصلا روی او اثری باقی نگذاشته است.
22. he decided to go cold turkey and has not touched opium since
او تصمیم گرفت یکباره ترک اعتیاد کند و دیگر لب به تریاک نزده است.
23. the marvelous flow of water from the stone that was touched by the prophet
ریزش معجره آسای آب از سنگی که پیامبر به آن دست زده بود.
24. She touched his cheek gently with her fingertips.
[ترجمه گوگل]با نوک انگشتانش به آرامی گونه او را لمس کرد
[ترجمه ترگمان]با نوک انگشتانش گونه او را لمس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. I was really touched beyond words.
[ترجمه گوگل]واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم
[ترجمه ترگمان]من واقعا تحت تاثیر کلمات قرار گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. He touched her, and she stiffened.
27. The branches of the tree touched the water.
[ترجمه گوگل]شاخه های درخت آب را لمس کردند
[ترجمه ترگمان]شاخه های درخت به آب برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. No one touched on the matter at the meeting.
[ترجمه گوگل]در این جلسه کسی به این موضوع اشاره نکرد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در جلسه به این موضوع دست نزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. He touched the delicate petals with gentle fingers.
[ترجمه گوگل]با انگشتان ملایم گلبرگ های ظریف را لمس کرد
[ترجمه ترگمان]گلبرگ های لطیف را با انگشتان لطیف لمس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید