touchable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of touch.
متضاد: untouchable

جمله های نمونه

1. And currently, the touchable mobile phone launched by some well know brand, such like, SUMSUN, BLACKBERRY and so on, the capacitive screens are already standard layout.
[ترجمه گوگل]و در حال حاضر، تلفن همراه قابل لمس که توسط برخی از برندهای شناخته شده مانند SUMSUN، BLACKBERRY و غیره راه اندازی شده است، صفحه نمایش های خازنی در حال حاضر دارای طرح استاندارد هستند
[ترجمه ترگمان]و در حال حاضر، تلفن همراه touchable که توسط یک برند معروف به نام،، BLACKBERRY، BLACKBERRY و غیره راه اندازی شده است، چیدمان استاندارد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Touchable panels are one of the most basic user interaction devices for embedded devices -- keypads, sensors, and roller wheels also are included in many different devices for various purposes.
[ترجمه گوگل]پانل های لمسی یکی از اساسی ترین دستگاه های تعامل کاربر برای دستگاه های تعبیه شده هستند -- صفحه کلید، حسگرها و چرخ های غلتکی نیز در بسیاری از دستگاه های مختلف برای اهداف مختلف گنجانده شده اند
[ترجمه ترگمان]صفحات غیر نجس یکی از ابزارهای تعامل کاربر اصلی برای وسایل تعبیه شده - - keypads، حسگرها، و چرخ های ترن در بسیاری از وسایل مختلف برای اهداف مختلف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The system contains touchable, programmable controller and weighing instrument, realizing automatic distributed control.
[ترجمه گوگل]این سیستم شامل کنترلر و ابزار توزین قابل برنامه ریزی و لمسی است که کنترل توزیع خودکار را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این سیستم شامل touchable، کنترل کننده قابل برنامه ریزی و ابزار سنجش، با درک کنترل توزیع اتوماتیک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While its easy to see the usefulness of touchable handheld devices, others have questioned how exactly touchscreen computers - such as the upcoming Windows 7 OS - would be useful to consumers.
[ترجمه گوگل]در حالی که به راحتی می توان سودمندی دستگاه های دستی قابل لمس را مشاهده کرد، دیگران این سوال را مطرح کردند که دقیقاً چگونه رایانه های صفحه لمسی - مانند سیستم عامل ویندوز 7 آینده - برای مصرف کنندگان مفید هستند
[ترجمه ترگمان]در حالی که دیدن سودمندی این وسایل دستی آسان است، برخی دیگر سوال کرده اند که چگونه کامپیوترهای صفحه لمسی دقیقا چگونه کامپیوتر لمسی - مانند ویندوز ۷ آتی - برای مصرف کنندگان مفید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Interactive exhibits, flight simulators and a touchable moon rock are some of the reasons the Air and Space Museum is a big favorite with youngsters.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه‌های تعاملی، شبیه‌سازهای پرواز و صخره ماه قابل لمس برخی از دلایلی هستند که موزه هوا و فضا مورد علاقه جوانان است
[ترجمه ترگمان]exhibits تعاملی، شبیه ساز پرواز و صخره ماه touchable برخی از دلایلی هستند که موزه فضایی و فضایی با جوانان مورد علاقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using proface touchable interface display operation, operator can control temperature, airflow volume, air pressure, pump speed and de-blocker frequency.
[ترجمه گوگل]با استفاده از عملکرد صفحه نمایش رابط لمسی proface، اپراتور می تواند دما، حجم جریان هوا، فشار هوا، سرعت پمپ و فرکانس حذف مسدود کننده را کنترل کند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از عملیات نمایش رابط proface touchable، اپراتور می تواند دما، حجم هوا، فشار هوا، سرعت پمپ و فرکانس مسدود کننده مسدود کننده را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Illustrated with spectacular, touchable foils, this book helps children explore the world around them and discover the colors in nature.
[ترجمه گوگل]این کتاب که با فویل های دیدنی و قابل لمس به تصویر کشیده شده است، به کودکان کمک می کند تا دنیای اطراف خود را کشف کنند و رنگ های موجود در طبیعت را کشف کنند
[ترجمه ترگمان]این کتاب به کودکان کمک می کند تا دنیای اطراف خود را کشف کرده و رنگ ها را در طبیعت کشف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's very touchable to read such a letter of true heart, which would make other things amount to nothing in comparison with your genuine emotion.
[ترجمه گوگل]خواندن چنین نامه ای از قلب واقعی بسیار قابل لمس است، که باعث می شود چیزهای دیگر در مقایسه با احساسات واقعی شما هیچ ارزشی نداشته باشند
[ترجمه ترگمان]خواندن چنین نامه ای از قلب واقعی بسیار دشوار است، که باعث می شود چیزهای دیگری در مقایسه با احساس واقعی شما به هیچ چیز برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All these are touchable luxuries.
[ترجمه گوگل]همه اینها تجملات قابل لمس هستند
[ترجمه ترگمان]این ها همه تجملات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Currently available vernier depth gauges are simple in measuring function, especially in measuring precisely the no touchable directly depth of the measuring datum plane.
[ترجمه گوگل]عمق سنج های ورنیه موجود در حال حاضر در اندازه گیری عملکرد ساده هستند، به ویژه در اندازه گیری دقیق عمق غیر قابل لمس مستقیم صفحه مبنا اندازه گیری
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر gauges های عمق vernier موجود در اندازه گیری عملکرد ساده هستند، به خصوص در اندازه گیری دقیق نه touchable که مستقیما عمق صفحه داده اندازه گیری را اندازه گیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So at the very least, you don't want anyone touching your hair, actually, 'cause it makes it frizzy, but you want it to look soft and touchable.
[ترجمه گوگل]بنابراین حداقل، شما نمی خواهید کسی موهای شما را لمس کند، زیرا موهای شما را وز می کند، اما می خواهید نرم و قابل لمس به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]خب، حداقل، تو که نمی خوای کسی موهات رو لمس کنه، در واقع، چون باعث می شه نرم و نرم به نظر برسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The meaning of resources in here is rather wide as well. It not only includes materials, such as money, body, minerals and forests that are visible and touchable.
[ترجمه گوگل]معنای منابع در اینجا نیز نسبتاً گسترده است این نه تنها شامل موادی مانند پول، بدن، مواد معدنی و جنگل‌هایی است که قابل مشاهده و لمس هستند
[ترجمه ترگمان]معنی منابع در اینجا نسبتا گسترده است آن نه تنها شامل موادی مانند پول، بدن، مواد معدنی و جنگل ها است که قابل رویت و قابل دیدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I wish to explore multi-dimensional space by the sculpture which is visual space and touchable art image so that it can break through the form of the photographic vision and static state.
[ترجمه گوگل]من می خواهم فضای چند بعدی را توسط مجسمه که فضای بصری و تصویر هنری قابل لمس است کشف کنم تا بتواند فرم دید عکاسی و حالت ایستا را بشکند
[ترجمه ترگمان]من آرزو دارم فضای چند بعدی را با مجسمه سازی کشف کنم که فضای بصری و تصویر هنری touchable است به طوری که می تواند از طریق شکل تصویر عکاسی و حالت استاتیک جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The iron Chinese characters on the surface of the bridges transform the nonmaterial culture to some real, visible, and touchable materials.
[ترجمه گوگل]حروف چینی آهنی روی سطح پل ها فرهنگ غیر مادی را به برخی مواد واقعی، قابل مشاهده و قابل لمس تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]حروف چینی آهنی روی سطح پل ها، فرهنگ nonmaterial را به برخی مواد واقعی، قابل مشاهده و touchable تبدیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• able to be touched, able to be felt, concrete

پیشنهاد کاربران

اهنگ کیتی پری
Soft skin, red lips, so kissable
Hard to resist, so touchable
قابل لمس

بپرس