touch bottom

جمله های نمونه

1. When he was forced to beg from his friends he felt he had touched bottom and could sink no lower.
[ترجمه گوگل]وقتی مجبور شد از دوستانش التماس کند، احساس کرد که کف را لمس کرده است و نمی تواند پایین تر فرو رود
[ترجمه ترگمان]وقتی مجبور شد از دوستانش التماس کند، احساس کرد که ته دلش را لمس کرده و دیگر نمی تواند فرو رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The housing market has touched bottom.
[ترجمه گوگل]بازار مسکن به کف رسیده است
[ترجمه ترگمان]بازار مسکن به پایین رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He swam down but could not touch bottom.
[ترجمه گوگل]او پایین شنا کرد اما نتوانست به پایین دست بزند
[ترجمه ترگمان]با شنا به پایین شنا کرد، اما نتوانست آن را لمس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her career really touched bottom with that movie.
[ترجمه گوگل]حرفه او واقعاً با آن فیلم به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]شغل او واقعا با این فیلم به پایین کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ship has touched bottom, the estuary must be shallower than we thought.
[ترجمه گوگل]کشتی به پایین رسیده است، خور باید کم عمق تر از آن چیزی باشد که فکر می کردیم
[ترجمه ترگمان]کشتی به پایین دست یافته است، مصب must از آن چیزی است که ما فکر می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The water is very deep here, I can't touch bottom.
[ترجمه گوگل]آب اینجا خیلی عمیق است، نمی توانم ته آن را لمس کنم
[ترجمه ترگمان]آب خیلی عمیق است، من نمی توانم به پایین دست بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I put my feet down and touched bottom.
[ترجمه گوگل]پاهایم را پایین انداختم و پایین را لمس کردم
[ترجمه ترگمان]پاهایم را روی زمین گذاشتم و کف دستم را لمس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Convictions have hardened, for better for worse, and the floaters have touched bottom.
[ترجمه گوگل]اعتقادات سخت تر شده اند، بهتر به بدتر، و شناورها به پایین رسیده اند
[ترجمه ترگمان]convictions برای بدتر شدن، برای بدتر شدن روی زمین سخت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The water isn't deep here, I can just touch bottom.
[ترجمه گوگل]آب اینجا عمیق نیست، فقط می توانم کف را لمس کنم
[ترجمه ترگمان]آب اینجا خیلی عمیق نیست، من فقط می توانم به پایین دست بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The market for used cars will soon touch bottom.
[ترجمه گوگل]بازار خودروهای دست دوم به زودی به کف خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]بازار برای اتومبیل های دست دوم به زودی به پایین خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I put my feet down but I couldn't touch bottom.
[ترجمه گوگل]پاهایم را گذاشتم پایین اما نمی توانستم پایین را لمس کنم
[ترجمه ترگمان]پاهایم را پایین گذاشتم، اما نمی توانستم به پایین دست بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He swam down and down but touch bottom.
[ترجمه گوگل]او پایین و پایین شنا کرد اما پایین را لمس کرد
[ترجمه ترگمان]او شنا کرد و پایین آمد، اما به پایین دست زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lake was too deep for their long poles to touch bottom.
[ترجمه گوگل]دریاچه خیلی عمیق بود که قطب های بلند آنها نمی توانستند کف آن را لمس کنند
[ترجمه ترگمان]دریاچه آن قدر عمیق بود که بتوان آن را لمس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I don't know how deep it was, because my feet couldn't touch bottom.
[ترجمه گوگل]نمی‌دانم چقدر عمیق بود، چون پاهایم نمی‌توانست به پایین برسد
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چقدر عمیق بود، چون پاهایم قادر به لمس کردن نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reach the bottom, touch the floor; reach the lowest level

پیشنهاد کاربران

بپرس