touch base

جمله های نمونه

1. I just wanted to touch base and make sure you hadn't changed your mind about seeing me.
[ترجمه محمد] فقط خواستم یه تماس کوچیک داشته باشم و همچنین مطمئن بشم که نظرت رو در رابطه با دیدن من رو که تغییر ندادی
|
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم پایه را لمس کنم و مطمئن شوم که نظرت در مورد دیدن من تغییر نکرده است
[ترجمه ترگمان]فقط می خواستم به پایگاه تماس بگیرم و مطمئن شم که نظرت راجع به دیدن من عوض نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I just wanted to touch base with you.
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم با شما ارتباط برقرار کنم
[ترجمه ترگمان]فقط می خواستم باه ات ارتباط برقرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's important to touch base with our allies in this issue.
[ترجمه گوگل]مهم است که در این موضوع با متحدان خود ارتباط برقرار کنیم
[ترجمه ترگمان]مهم است که با هم پیمانان خود در این زمینه تماس بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Being there gave me a chance to touch base with three friends whom I had not seen for a year.
[ترجمه گوگل]حضور در آنجا به من فرصتی داد تا با سه دوستی که یک سال ندیده بودم، پایگاه را لمس کنم
[ترجمه ترگمان]بودن در آنجا فرصتی به دست من داد که با سه دوست که سال پیش ندیده بودم برخورد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I just wanted to call and touch base with you.
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم با شما تماس بگیرم و با شما تماس بگیرم
[ترجمه ترگمان]فقط می خواستم زنگ بزنم و با تو ارتباط برقرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mary: Not yet. I'll call to touch base with you this evening.
[ترجمه گوگل]مریم: هنوز نه امروز عصر با شما تماس می‌گیرم تا با شما تماس بگیرم
[ترجمه ترگمان] هنوز نه امشب با شما تماس می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The supplier should touch base with the buyer and let me know about the min quantity.
[ترجمه گوگل]تامین کننده باید با خریدار تماس بگیرد و مقدار حداقل را به من اطلاع دهد
[ترجمه ترگمان]تامین کننده باید با خریدار تماس بگیرد و اجازه دهد که من در مورد مقدار min از آن اطلاع داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trips a perfect opportunity to touch base with a lot of dealers a short time.
[ترجمه گوگل]سفرها فرصتی عالی برای تماس با بسیاری از فروشندگان در مدت زمان کوتاهی است
[ترجمه ترگمان]این سفرها یک فرصت عالی برای تماس با بسیاری از فروشندگان در مدت زمان کوتاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm just calling to touch base to see if you need our ser vice.
[ترجمه گوگل]من فقط با بیس لمسی تماس می گیرم تا ببینم آیا به خدمات ما نیاز دارید یا خیر
[ترجمه ترگمان]من فقط زنگ می زنم به پایگاه که ببینم تو به سر vice نیاز داری یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lower motor assembly into hole with switch facing left edge of baseassembly should not touch base.
[ترجمه گوگل]مجموعه موتور پایین به سوراخ با سوئیچ رو به لبه سمت چپ مجموعه پایه نباید پایه را لمس کند
[ترجمه ترگمان]مونتاژ موتور پایین به داخل حفره با سوئیچ که لبه چپ of قرار دارد نباید به پایه تماس پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• contact a person; keep in touch; meet

پیشنهاد کاربران

make contact or communicate with someone, often to check in, provide an update, or discuss something briefly.
ارتباط برقرار کردن یا تماس گرفتن با کسی، اغلب برای بررسی، ارائه یک به روز رسانی، یا بحث کوتاه درباره چیزی.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
Let’s touch base tomorrow to go over the details of the presentation.
When catching up with a friend, someone might say, “We should touch base soon and grab coffee. ”
If someone wants to check in with a colleague, they might say, “I’ll touch base with them to see how the project is progressing. ”

to talk to someone for a short time to find out how they are or what they think about something/ an idiom that means to make contact with someone briefly, often to exchange information or discuss a matter
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح/ برای مدت کوتاهی با کسی صحبت کردن تا مشخص شود که او چگونه است یا در مورد چیزی چگونه فکر می کند، ارتباط کوتاه و خلاصه با کسی برقرار کردن، اغلب با هدف تبادل اطلاعات یا بحث درباره چیزی
I just wanted to quickly touch base with you: did you get an email from my secretary about the meeting
?
Let's touch base next week to discuss the details of the project
I just wanted to touch base and see how you're doing

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/touch-base• https://poe.com/s/FhTOzYxKiATip9H4rBrJ
تماس گرفتن و بررسی وضعیت
small chat
مشورت کردن ، هماهنگ کردن ، صحبت کوتاه
عاقبت کار
یه بحث مختصر
بررسی کردن اوضاع
to talk to someone; to confer with someone briefly
briefly make or renew contact with someone
صحبت کردن ( راجع به موضوعی و به طور خلاصه )
مشورت کردن
دیدار کردن
they are travelling back to Star City, where they plan to touch base with relatives
...
[مشاهده متن کامل]

اونها دارن به استار سیتی میرن و قصد دارند در اونجا دیدار کوتاهی با اقوامشون داشته باشن

چک کردن چیزی برای مطمئن شدن
بحث مختصر

تماس گرفتن و مشورت کردت

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس