• : تعریف: designating a system of government in which power and authority are highly centralized and intrusive into the lives of private citizens, and in which neither opposing parties nor individual differences in opinion are allowed. • مترادف: authoritarian, despotic, dictatorial, fascist, tyrannical • مشابه: autarchic, autocratic, oppressive, repressive, undemocratic, unrepresentative
- A totalitarian government was established under the dictator.
[ترجمه گوگل] یک حکومت توتالیتر در زمان دیکتاتور ایجاد شد [ترجمه ترگمان] حکومت دیکتاتوری در دوران حکومت دیکتاتوری برقرار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )مشتقات: totalitarianism (n.)
• : تعریف: one who advocates or practices totalitarian rule. • مشابه: despot
جمله های نمونه
1. The transition from a totalitarian state to a free country will be long and slow.
[ترجمه پژواک] گذار از حکومت مطلقه ( استبدادی ) به کشوری آزاد در دراز مدت و کند خواهدبود.
|
[ترجمه گوگل]گذار از یک دولت توتالیتر به یک کشور آزاد طولانی و کند خواهد بود [ترجمه ترگمان]گذار از یک ایالت totalitarian به یک کشور آزاد طولانی و کند خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The old corrupt, totalitarian regime was overthrown.
[ترجمه گوگل]رژیم فاسد و توتالیتر قدیمی سرنگون شد [ترجمه ترگمان]رژیم فاسد و مستبد سرنگون شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In totalitarian societies, art exists for didactic purposes.
[ترجمه عابدی اصغر] درجوامع استبدادی هنر برای توجیه اهداف رژیم به کار میرود
|
[ترجمه گوگل]در جوامع توتالیتر، هنر برای اهداف آموزشی وجود دارد [ترجمه ترگمان]در جوامع استبدادی، هنر برای اهداف آموزشی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It's a totalitarian regime that reduces and dehumanizes its population.
[ترجمه گوگل]این یک رژیم توتالیتر است که جمعیت خود را کاهش می دهد و از انسانیت می کاهد [ترجمه ترگمان]این یک رژیم استبدادی است که جمعیت آن را کاهش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The principle of hierarchy does not equate to totalitarian terror.
[ترجمه گوگل]اصل سلسله مراتب با ترور توتالیتر برابر نیست [ترجمه ترگمان]اصل سلسله مراتب برابر با ترور totalitarian نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In this sense, most authoritarian or totalitarian regimes are nonconstitutional.
[ترجمه گوگل]به این معنا، اکثر رژیم های استبدادی یا توتالیتر غیرقانونی هستند [ترجمه ترگمان]در این حالت، اغلب رژیم های مستبد یا دیکتاتوری nonconstitutional هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In totalitarian states absolute control of information and the armed forces is the key to the survival of the despot.
[ترجمه گوگل]در کشورهای توتالیتر، کنترل مطلق اطلاعات و نیروهای مسلح، کلید بقای مستبد است [ترجمه ترگمان]در حکومت های مستبد، کنترل مطلق اطلاعات و نیروهای مسلح کلید بقای of است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In a totalitarian regime, the definition of res publica becomes total.
[ترجمه گوگل]در یک رژیم توتالیتر، تعریف res publica به کلی تبدیل می شود [ترجمه ترگمان]در یک رژیم دیکتاتوری، تعریف علم در کل منتشر می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A totalitarian state must maintain complete control of the press.
[ترجمه گوگل]یک دولت توتالیتر باید کنترل کامل مطبوعات را حفظ کند [ترجمه ترگمان]یک دولت مستبد باید کنترل کامل مطبوعات را حفظ کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is for this reason that totalitarian governments, and even quasi-totalitarian governments, employ censorship.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که دولت های توتالیتر و حتی دولت های شبه توتالیتر سانسور را به کار می گیرند [ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که حکومت های مستبد و حتی حکومت های totalitarian سانسور می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. All organizations are subordinated to the totalitarian state.
[ترجمه گوگل]همه سازمان ها تابع دولت توتالیتر هستند [ترجمه ترگمان]همه سازمان ها تابع حکومت استبدادی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Not the least power of a totalitarian state is the power to bore the people out of their right minds.
[ترجمه گوگل]کمترین قدرت یک دولت توتالیتر این است که مردم را از ذهن درست خود بیزار کند [ترجمه ترگمان]حتی قدرت یک دولت مستبد نمی تواند مردم را از ذهن راست منحرف کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We have had the collapse of the totalitarian regimes.
[ترجمه گوگل]ما فروپاشی رژیم های توتالیتر را داشته ایم [ترجمه ترگمان]ما فروپاشی رژیم های دیکتاتوری را داشتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In the totalitarian state however, agriculture does not have quite the same result.
[ترجمه گوگل]اما در دولت توتالیتر، کشاورزی نتیجه یکسانی ندارد [ترجمه ترگمان]با این حال در ایالت totalitarian، کشاورزی نتیجه مشابهی ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Religious fanaticism, like any totalitarian system, has its violent side.
[ترجمه گوگل]تعصب مذهبی، مانند هر نظام توتالیتر، جنبه خشونت آمیز خود را دارد [ترجمه ترگمان]تعصب مذهبی، مانند هر نظام استبدادی، جنبه خشن خود را دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
وابسته بحکومت یکه تازی (صفت)
totalitarian
دارای حکومت مطلقه و دیکتاتوری (صفت)
totalitarian
انگلیسی به انگلیسی
• advocate of totalitarianism, one who supports an autocratic government pertaining to an autocracy; despotic, tyrannical; suppressing dissent, intolerant of opposition a totalitarian political system is one in which one political party controls everything and does not allow any other parties to exist.
پیشنهاد کاربران
استبدادی
حکومت دیکتاتوری و یکه تاز و تمامیت خواه. حکومتی است که وحشت ایجاد میکند و مردم رو واداربه اطاعت از خود می کند.
totalitarian ( علوم سیاسی و روابط بین الملل ) واژه مصوب: تمامیخواه 1 تعریف: مربوط به تمامیخواهی یا دارای ویژگی های آن
تمامیت خواه
Of or pertaining to a centralize government in which those in control grant neither recognition nor toleration to parties of differing opinions حکومت دیکتاتوری ، حکومت یکه تازی