🔹 معادل فارسی: دور ریختن / بیرون انداختن / اخراج کردن / رد کردن / مطرح کردن ( ایده یا نظر ) ( در زبان محاوره ای: �پرتش کرد بیرون�، �انداختش دور�، �یه ایده انداخت وسط�، �پرونده رو رد کردن� )
🔹 مثال ها:
... [مشاهده متن کامل]
Don’t toss out that jacket—it’s still good. اون ژاکتو دور ننداز—هنوز سالمه.
He tossed out a wild idea that actually worked. یه ایده ی عجیب مطرح کرد که واقعاً جواب داد.
The club tossed him out for being too loud. باشگاه به خاطر سر و صدا زیاد بیرونش کرد.
The court tossed out the lawsuit. دادگاه شکایت رو رد کرد.
🔹 مترادف ها: Throw away / Discard / Expel / Reject / Propose / Suggest
🔹 مثال ها:
... [مشاهده متن کامل]
Don’t toss out that jacket—it’s still good. اون ژاکتو دور ننداز—هنوز سالمه.
He tossed out a wild idea that actually worked. یه ایده ی عجیب مطرح کرد که واقعاً جواب داد.
The club tossed him out for being too loud. باشگاه به خاطر سر و صدا زیاد بیرونش کرد.
The court tossed out the lawsuit. دادگاه شکایت رو رد کرد.
🔹 مترادف ها: Throw away / Discard / Expel / Reject / Propose / Suggest
بیرون آوردن یا بیرون فرستادن ، آزاد کردن از زندان یا قفس
Ex: He has had his murder conviction tossed out and a judge ordered his release.
دور ریختن
به بیرون پرت کردن
به بیرون پرت کردن
بیرون انداختن
دور انداختن چیزی