toss off


1- (با شتاب و بدون زحمت) انجام دادن، نوشتن، ساختن 2- سرکشیدن، لاجرعه نوشیدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to accomplish quickly without much effort.

- He was able to toss off his report.
[ترجمه گوگل] او توانست گزارش خود را رد کند
[ترجمه ترگمان] اون قادر بود گزارشش رو پرت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to drink quickly, usu. in a single swallow.

- He tossed off three glasses of water.
[ترجمه گوگل] سه لیوان آب پرت کرد
[ترجمه ترگمان] سه لیوان آب را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He tossed off several papers in half an hour.
[ترجمه گوگل]او در عرض نیم ساعت چندین کاغذ را پرت کرد
[ترجمه ترگمان]او تا نیم ساعت دیگر کاغذها را از روی میز پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She tossed off a letter during the 10-minute break.
[ترجمه گوگل]او نامه ای را در طول 10 دقیقه استراحت پرت کرد
[ترجمه ترگمان]او در طول تعطیلات ۱۰ دقیقه ای یک نامه را پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He tossed off a few whiskies.
[ترجمه گوگل]چند تا ویسکی پرت کرد
[ترجمه ترگمان] اون چند تا مشروب رو پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He tossed off a sonnet.
[ترجمه گوگل]غزلی را پرت کرد
[ترجمه ترگمان] اون غزل رو پرت کرد بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. George tossed off a pint of beer before boarding the plane.
[ترجمه گوگل]جورج قبل از سوار شدن به هواپیما یک لیوان آبجو پرت کرد
[ترجمه ترگمان]جورج قبل از سوار شدن هواپیما یک لیوان آبجو از جیبش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She tossed off a reply to the letter before she left for the meeting.
[ترجمه گوگل]او قبل از رفتن به جلسه پاسخ نامه را پرت کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از رفتن به جلسه، نامه ای را به طرف نامه پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I can toss off my article for the local newspaper in half an hour.
[ترجمه گوگل]می‌توانم مقاله‌ام را نیم ساعت دیگر برای روزنامه محلی بیاندازم
[ترجمه ترگمان]من می توانم ظرف نیم ساعت مقاله خود را برای روزنامه محلی پرتاب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He tossed off two drinks and left.
[ترجمه گوگل]دوتا نوشابه انداخت و رفت
[ترجمه ترگمان] دوتا نوشیدنی رو پرت کرد و رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I tossed off my article in half an hour.
[ترجمه گوگل]من مقاله ام را در نیم ساعت کنار گذاشتم
[ترجمه ترگمان]تا نیم ساعت دیگه مقاله م رو پرت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Melinda Mullins -- a presence to remember -- plays the prima donna, Hilary, who tosses off an insult a minute.
[ترجمه گوگل]ملیندا مولینز - حضوری که به یاد ماندنی است - نقش پریمادونا، هیلاری را بازی می‌کند که یک دقیقه توهین می‌کند
[ترجمه ترگمان]ملیندا Mullins - - حضور به خاطر سپردن - - نقش خواننده اول زن، هیلاری، را بازی می کند که یک دقیقه ناسزا می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was stretched out on his back, his sheet tossed off, completely naked and heedless.
[ترجمه گوگل]او را به پشت دراز کرده بودند، ملحفه اش را پرت کرده بود، کاملا برهنه و بی توجه
[ترجمه ترگمان]او کاملا لخت و بی توجه به پشت دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Neither are ethnic jokes, which are tossed off casually and somewhat cruelly.
[ترجمه گوگل]شوخی‌های قومیتی هم که به طور معمولی و تا حدودی بی‌رحمانه پرت می‌شوند، نیستند
[ترجمه ترگمان]نه جوک نژادی، که با بی تفاوتی و تا حدی بی رحمانه از بین می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He sat, tossing off his coat, locking his hands around his knees and rocking.
[ترجمه گوگل]نشست، کتش را پرت کرد، دستانش را دور زانوهایش قفل کرد و تکان خورد
[ترجمه ترگمان]او نشست، کتش را برداشت، دست هایش را دور زانوهایش گذاشت و تکان خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This inscription had been made to look tossed off, like handwriting.
[ترجمه گوگل]این کتیبه به گونه‌ای ساخته شده بود که مانند دست‌خط پرت شده به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]این کتیبه برای نگاه کردن به آن ساخته شده بود، مثل دست خط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• do quickly, do with a fast movement; drink in one gulp; scribble

پیشنهاد کاربران

بپرس