To take turns throwing something lightly or casually between one anotherمیان هم رد و بدل کردن
به هم پاس دادن
We will toss the ball back and forth until we get tiredاینقدر توپ رو به هم پاس دادیم که خسته شدیم.
... [مشاهده متن کامل]
Fig. to trade remarks, quips, insults, etc.
به هم تیکه انداختن
به هم کنایه زدن
Walter and David spent the evening tossing quips back and forth.
والتر و دیوید تمام عصر به هم تیکه می انداختند ( کنایه میزدند ) .