toss a coin

جمله های نمونه

1. Let's toss a coin to see who goes first.
[ترجمه گوگل]بیایید یک سکه پرتاب کنیم تا ببینیم چه کسی اول می رود
[ترجمه ترگمان]بیایید یک سکه پرتاب کنیم تا ببینیم چه کسی اول می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We tossed a coin to decide who would go out and buy the buns.
[ترجمه گوگل]ما یک سکه انداختیم تا تصمیم بگیریم چه کسی بیرون برود و نان ها را بخرد
[ترجمه ترگمان]ما یه سکه انداختیم که تصمیم بگیریم کی میره بیرون و کلوچه رو می خره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They agreed to decide the matter by tossing a coin.
[ترجمه گوگل]آنها موافقت کردند که این موضوع را با پرتاب یک سکه حل کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها موافقت کردند که با پرت کردن یک سکه تصمیم بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The referee tossed a coin to decide which team should kick off.
[ترجمه گوگل]داور یک سکه پرتاب کرد تا تصمیم بگیرد کدام تیم باید شروع کند
[ترجمه ترگمان]داور یک سکه را پرتاب کرد تا تصمیم بگیرد کدام تیم باید شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let's toss a coin to see who'll go first.
[ترجمه گوگل]بیایید یک سکه پرتاب کنیم تا ببینیم چه کسی اول می رود
[ترجمه ترگمان]بذار یه سکه بندازیم ببینیم کی اول میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He tossed the beggar a coin/tossed a coin to the beggar.
[ترجمه گوگل]سکه ای به گدا انداخت/ سکه را به گدا انداخت
[ترجمه ترگمان]سکه را انداخت و سکه را به گدایی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They tossed a coin to decide who would go first.
[ترجمه گوگل]آنها یک سکه پرتاب کردند تا تصمیم بگیرند چه کسی اول برود
[ترجمه ترگمان]آن ها یک سکه انداختند تا تصمیم بگیرند که کی زودتر حرکت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They tossed a coin to see who should go first.
[ترجمه گوگل]سکه انداختند تا ببینند چه کسی باید اول برود
[ترجمه ترگمان]آن ها سکه ای را پرتاب کردند تا ببینند چه کسی اول باید برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Like tossing a coin to decide on a man's life.
[ترجمه گوگل]مثل پرتاب سکه برای تصمیم گیری در مورد زندگی یک مرد
[ترجمه ترگمان]مثل پرت کردن یک سکه برای تصمیم گیری در زندگی یک مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I tossed a coin with Bill Wall for this, and won.
[ترجمه گوگل]من برای این کار با بیل وال سکه انداختم و برنده شدم
[ترجمه ترگمان]من یه سکه رو با \"بیل\" به خاطر این پرت کردم و بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's toss a coin.
[ترجمه گوگل]بیایید یک سکه بیندازیم
[ترجمه ترگمان]بذار یه سکه بندازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let's toss a coin to decide.
[ترجمه گوگل]بیایید یک سکه بیندازیم تا تصمیم بگیریم
[ترجمه ترگمان]برویم یک سکه بندازیم تا تصمیم بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Who's to pay for the drinks? Let's toss a coin for it.
[ترجمه گوگل]چه کسی هزینه نوشیدنی ها را پرداخت می کند؟ بیایید برای آن سکه بیندازیم
[ترجمه ترگمان]کی پول نوشیدنی رو میده؟ بذار براش یه سکه بندازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We'll toss a coin to see who does the wash.
[ترجمه گوگل]سکه می اندازیم ببینیم چه کسی شستن را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]ما یک سکه بندازیم تا ببینیم کی کارواش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] پرتاب سکه، پرتاب کردن سکه، شیر و خط کردن سکه، ریختن سکه

انگلیسی به انگلیسی

• cast a die, flip a coin

پیشنهاد کاربران

بپرس