torturous

/ˈtɔːrˌt͡ʃuːəs//ˈtɔːˌt͡ʃuːəs/

معنی: طاقت فرسا، زجر دار، متضمن زجر وشکنجه
معانی دیگر: زجر دار، متضمن زجر وشکنجه، طاقت فرسا

جمله های نمونه

1. This is a torturous, agonizing way to kill someone.
[ترجمه گوگل]این یک راه عذاب آور و دردناک برای کشتن کسی است
[ترجمه ترگمان]این یه راه زجر اور برای کشتن یه نفر هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was a torturous decision, but he left Apple.
[ترجمه گوگل]این یک تصمیم عذاب آور بود، اما او اپل را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]این یک تصمیم طاقت فرسا و طاقت فرسا بود، ولی اپل را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The experience had become pure music, each note torturous yet unbearably sweet.
[ترجمه گوگل]این تجربه تبدیل به موسیقی ناب شده بود، هر نت عذاب آور و در عین حال غیرقابل تحمل شیرین
[ترجمه ترگمان]این تجربه، موسیقی ناب تبدیل شده بود، هر یک از آن ها هنوز به طرز غیرقابل تحملی شیرین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Think of the torturous metaphors and similes that the readers would be spared.
[ترجمه گوگل]به استعاره ها و تشبیهات عذاب آور فکر کنید که خوانندگان از آنها در امان خواهند ماند
[ترجمه ترگمان]به the ها و تشبیه و تشبیه که ممکن است خوانندگان از آن معاف باشند، فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For Inman, the torturous wanderings test his will to survive.
[ترجمه گوگل]برای اینمن، سرگردانی های عذاب آور اراده او را برای زنده ماندن آزمایش می کند
[ترجمه ترگمان]برای inman، the طاقت فرسا، اراده خود را برای زنده ماندن امتحان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After 3 years of torturous imprisonment, he was finally set free.
[ترجمه گوگل]پس از 3 سال حبس عذاب آور سرانجام آزاد شد
[ترجمه ترگمان]پس از سه سال شکنجه، سرانجام آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Despite the torturous - up it was as a 23 -- that Lau found the most challenging.
[ترجمه گوگل]علیرغم عذاب آور - تا 23 سالگی - که لاو چالش برانگیزترین آن را یافت
[ترجمه ترگمان]با وجود the های طاقت فرسا، اینجا ۲۳ سال بود که Lau را به چالش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His breathing was torturous.
[ترجمه گوگل]نفس هایش عذاب آور بود
[ترجمه ترگمان]تنفسش همراه با عذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When describing their feelings about writing, my clients have used such words as agonizing, excruciating, and torturous.
[ترجمه گوگل]مشتریان من هنگام توصیف احساسات خود در مورد نوشتن، از کلماتی مانند عذاب آور، طاقت فرسا و عذاب آور استفاده کرده اند
[ترجمه ترگمان]وقتی احساسات خود را در مورد نویسندگی توصیف می کنید، مشتریان من از کلماتی مثل شکنجه، شکنجه و شکنجه کردن استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The inquest into Arsenal's league campaign promises to be torturous.
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد کمپین لیگ آرسنال وعده عذاب آور را می دهد
[ترجمه ترگمان]تحقیق در زمینه مبارزه با لیگ فوتبال آرسنال قول داده است که شکنجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cost information provided by traditional cost management system is torturous in modern manufacturing industry.
[ترجمه گوگل]اطلاعات هزینه ارائه شده توسط سیستم مدیریت هزینه سنتی در صنعت تولید مدرن عذاب آور است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات هزینه ارایه شده توسط سیستم مدیریت هزینه سنتی، torturous های صنعت ساخت مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then we would have argued and had a long, torturous vacation.
[ترجمه گوگل]سپس با هم دعوا می کردیم و تعطیلات طولانی و عذاب آور می گذراندیم
[ترجمه ترگمان]بعد بحث می کردیم و تعطیلات طولانی و طاقت فرسا را داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طاقت فرسا (صفت)
onerous, repugnant, exhausting, intolerable, unbearable, unsupportable, unendurable, insupportable, insufferable, torturous

زجر دار (صفت)
torturous

متضمن زجر و شکنجه (صفت)
torturous

انگلیسی به انگلیسی

• tormentingly, of torture

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : torture
✅️ اسم ( noun ) : torture / torturer
✅️ صفت ( adjective ) : torturous / tortured
✅️ قید ( adverb ) : torturously
✔️زجردار/زجرآور
little changes — while they may not change our larger culture, and while they may not be sufficient to make animal lives on factory farms less cruel, short, and torturous — still matter
زجر آور

بپرس