torturer

/ˈtɔːrt͡ʃərər//ˈtɔːt͡ʃərə/

معنی: شکنجه دهنده
معانی دیگر: شکنجه دهنده

جمله های نمونه

1. One survivor described his torturers as devils incarnate.
[ترجمه گوگل]یکی از بازماندگان شکنجه‌گرانش را شیاطین مجسم توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از بازماندگان شکنجه او را به عنوان devils مجسم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Torture always dehumanizes both the torturer and his victim.
[ترجمه 🌠MM93🌠] شکنجه همیشه هم شکنجه گر و هم قربانی اش را فاقد صفات انسانی می کند.
|
[ترجمه گوگل]شکنجه همیشه هم شکنجه گر و هم قربانی او را غیر انسانی می کند
[ترجمه ترگمان]شکنجه همیشه هر دو شکنجه دهنده و قربانی هاش رو درمان می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Suspected torturers are permitted under the new law to continue to interrogate detainees while charges against them are outstanding.
[ترجمه گوگل]بر اساس قانون جدید، مظنونان به شکنجه مجازند تا زمانی که اتهامات وارده علیه آنها وجود دارد، به بازجویی از آنها ادامه دهند
[ترجمه ترگمان]زندانیان مظنون تحت قانون جدید مجاز به بازجویی از بازداشت شدگان هستند در حالی که اتهامات علیه آن ها برجسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their torturer, Maximian, took his own life in frustration when his at-tempts to execute the siblings failed.
[ترجمه گوگل]شکنجه گر آنها، ماکسیمیان، زمانی که تلاش های او برای اعدام خواهر و برادر شکست خورد، با ناامیدی جان خود را گرفت
[ترجمه ترگمان]torturer، Maximian، زمانی که به وسوسه انگیزش برای اعدام برادران siblings دچار شکست شد، جان خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Torturers kept making up new arbitrary rules, for which they would punish disobedience.
[ترجمه گوگل]شکنجه گران مدام قوانین خودسرانه جدیدی وضع می کردند که به خاطر آن نافرمانی را مجازات می کردند
[ترجمه ترگمان]torturers قوانین خودسرانه جدیدی را به وجود می آورد، که در آن سرپیچی از نافرمانی را کیفر می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His torturers poured a solvent down his nose that burned his throat.
[ترجمه گوگل]شکنجه گرانش حلالی را روی بینی اش ریختند که گلویش را سوزاند
[ترجمه ترگمان]His با solvent از دماغش بیرون آمد و گلویش را سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, the torturers have recently begun to talk.
[ترجمه گوگل]با این حال، شکنجه گران اخیراً شروع به صحبت کرده اند
[ترجمه ترگمان]با این حال، خشونت به تازگی شروع به صحبت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In Iraq, Was I a Torturer?
[ترجمه گوگل]در عراق، آیا من شکنجه گر بودم؟
[ترجمه ترگمان]در عراق، آیا من a بودم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This greatest enemy of freedom and torturer of human rights in the human world must be brought to an early end.
[ترجمه گوگل]این بزرگترین دشمن آزادی و شکنجه گر حقوق بشر در جهان بشر باید زودتر به پایان برسد
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین دشمن آزادی و torturer حقوق بشر در دنیای انسان ها باید به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The convicted dog torturer claims he's paid his debt to society and deserves a second chance.
[ترجمه گوگل]سگ شکنجه گر محکوم ادعا می کند که بدهی خود را به جامعه پرداخت کرده است و مستحق یک فرصت دوباره است
[ترجمه ترگمان]این سگ محکوم شده می تواند ادعا کند که دین خود را مدیون جامعه است و مستحق یک فرصت دوباره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His profession is torturer and the books chronicle his rise to power as ruler of the world.
[ترجمه گوگل]حرفه او شکنجه گری است و کتاب ها به قدرت رسیدن او به عنوان حاکم جهان می پردازند
[ترجمه ترگمان]شغل او torturer و کتاب وقایع خود را به عنوان فرمانروای جهان شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It permanently erodes the character of the torturer and, worse, of the public that condones the torture.
[ترجمه گوگل]برای همیشه شخصیت شکنجه گر و بدتر از آن عمومی که شکنجه را می پذیرند، از بین می برد
[ترجمه ترگمان]این کار برای همیشه از شخصیت the و بدتر از the که شکنجه را تشدید می کند، می کاهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the other hand, what if becoming a torturer made the game easier to play?
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، اگر شکنجه‌گر شدن بازی را آسان‌تر می‌کرد، چه؟
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگه، چی می شد اگه یه شکنجه گر بازی رو آسون کرد تا بازی کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The naming of a former rebel and alleged torturer to the top political post in Chechnya highlights the risks of Russia's strategy for pacifying the rebel region, analysts warn.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران هشدار می‌دهند که نام‌گذاری یک شورشی سابق و شکنجه‌گر در مقام ارشد سیاسی در چچن، خطرات استراتژی روسیه برای آرام کردن منطقه شورشی را برجسته می‌کند
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران هشدار می دهند که نامگذاری یک شورشی سابق و torturer به پست ارشد سیاسی در چچن، خطرات استراتژی روسیه برای صلح آمیز کردن منطقه شورشی را برجسته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکنجه دهنده (اسم)
torturer

انگلیسی به انگلیسی

• one who tortures, tormentor, persecutor
a torturer is someone who tortures people.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : torture
✅️ اسم ( noun ) : torture / torturer
✅️ صفت ( adjective ) : torturous / tortured
✅️ قید ( adverb ) : torturously

بپرس