torsion

/ˈtɔːrʃn̩//ˈtɔːʃn̩/

معنی: انقباض، پیچش، پیچ خوردگی
معانی دیگر: پیچشی، لول، چرخشی، (فیزیک - مکانیک) پیچش، تاب، تابداری، تابیدگی، نیروی گشتاور، انقبا­، پیچی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: torsional (adj.), torsionally (adv.)
(1) تعریف: the act of twisting or the state of being twisted.

(2) تعریف: the tension produced by twisting one end of an object in one direction while the other is stationary or twisted in the opposite direction.

جمله های نمونه

1. torsion spring
فنر پیچشی،فنر لول

2. As with tensile and bend testing, torsion testing may be done under various stress or displacement programs.
[ترجمه گوگل]همانند تست کششی و خمشی، تست پیچش ممکن است تحت برنامه های تنش یا جابجایی مختلف انجام شود
[ترجمه ترگمان]همانند تست کشش و پیچ، تست پیچشی ممکن است تحت فشار و یا برنامه های جابجایی مختلف انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rear Suspension - Two transverse torsion bars are located within a hollow tube and operated by trailing arms.
[ترجمه گوگل]تعلیق عقب - دو میله پیچشی عرضی در داخل یک لوله توخالی قرار گرفته اند و توسط بازوهای دنباله دار کار می کنند
[ترجمه ترگمان]عقب عقبی - دو میله عرضی عرضی در داخل یک لوله توخالی واقع شده است و با دست کشیدن به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Curvature and torsion are not easy to measure directly but their being proportional has a straight forward measurable consequence.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری مستقیم انحنا و پیچش آسان نیست، اما متناسب بودن آنها پیامد قابل اندازه گیری مستقیمی دارد
[ترجمه ترگمان]Curvature و پیچشی به طور مستقیم اندازه گیری نمی شوند اما متناسب بودن آن ها یک نتیجه قابل اندازه گیری مستقیم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Precisely similar effects occur in the large strain torsion of a rubber.
[ترجمه گوگل]اثرات دقیقا مشابهی در پیچش کرنش بزرگ یک لاستیک رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]دقیقا اثرات مشابهی در فرآیند پیچش با کشش شدید یک لاستیک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Or a partial torsion of the gut . . . ?
[ترجمه گوگل]یا پیچ خوردگی جزئی روده ?
[ترجمه ترگمان]یا یه torsion جزئی از دل و روده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Method: To use the rat's body torsion test and hot - plate test.
[ترجمه گوگل]روش: برای استفاده از تست پیچش بدن موش و تست صفحه داغ
[ترجمه ترگمان]روش: استفاده از تست پیچش از بدن موش و تست صفحه داغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The application of finite element method in torsion calculating of deep hole drill is introduced.
[ترجمه گوگل]کاربرد روش اجزای محدود در محاسبه پیچشی مته سوراخ عمیق معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]استفاده از روش اجزای محدود در حل دقیق مته سوراخ عمیق معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper analyzes the influence of anti-rolling torsion bar to the vehicle dynamic envelope in metro gauges and the gap between vehicle and platform.
[ترجمه گوگل]این مقاله تأثیر میله پیچشی ضد غلتش را بر روی پوشش دینامیکی وسیله نقلیه در گیج‌های مترو و شکاف بین وسیله نقلیه و سکو تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله، تاثیر نوار پیچش ضد چرخش را به پاکت پویای وسیله نقلیه در استرین گیج ها یا فاصله بین وسیله نقلیه و سکو، بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Testicular torsion is considered a surgical emergency. It is most commonly seen in adolescence, but a few cases also preasent during the neonatal period.
[ترجمه گوگل]پیچ خوردگی بیضه یک اورژانس جراحی در نظر گرفته می شود این بیماری بیشتر در سنین نوجوانی دیده می شود، اما موارد کمی در دوران نوزادی نیز مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]؟ فرآیند پیچش به صورت اضطراری در نظر گرفته می شود این بیماری عموما در دوران نوجوانی دیده می شود، اما چند مورد نیز در دوره نوزادی به کار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Torsion pole spring tiltmeter is a mini- Tiltmeter whose applied field is very wide, and it can be used to detect the floor tilt.
[ترجمه گوگل]شیب سنج فنری قطب پیچشی یک شیب سنج کوچک است که میدان اعمالی آن بسیار گسترده است و می توان از آن برای تشخیص شیب کف استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]فنر torsion tiltmeter یک Tiltmeter کوچک است که فیلد کاربردی آن بسیار عریض است و می تواند برای تشخیص انحراف کف زمین مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Because of the interaction between moment and torsion resulted from the irregular plane, the maxim seismic response of curved bridges would be correlative with the input angle of earthquake.
[ترجمه گوگل]به دلیل برهم کنش بین گشتاور و پیچش ناشی از صفحه نامنظم، حداکثر پاسخ لرزه ای پل های منحنی با زاویه ورودی زلزله همبستگی دارد
[ترجمه ترگمان]به دلیل تعامل بین لحظه و پیچش ناشی از صفحه نامنظم، پاسخ لرزه ای اصلی از پل های خمیده با زاویه ورودی زلزله، همبستگی خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Parts of upper transverse arm shaft, front torsion bar cannula seat, shift plate, shift lever etc.
[ترجمه گوگل]قطعات شافت بازوی عرضی بالایی، صندلی کانولای میله پیچشی جلو، صفحه دنده، اهرم دنده و غیره
[ترجمه ترگمان]بخش های از شفت بازوی عرضی فوقانی، میله torsion جلویی، صندلی تعویض، اهرم شیفت و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such members are much more flexible in torsion than those with a solid section.
[ترجمه گوگل]چنین اعضایی در پیچش بسیار انعطاف پذیرتر از اعضای دارای بخش جامد هستند
[ترجمه ترگمان]این اعضا نسبت به افراد با بخش جامد بسیار انعطاف پذیرتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods: The torsion test with acetic acid was used to compare the analgesic effects of Dragon's Blood extracts from different technology.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: برای مقایسه اثرات ضددردی عصاره‌های خون دراگون از فناوری‌های مختلف، از آزمون پیچشی با اسید استیک استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: تست پیچش با اسید استیک برای مقایسه اثرات ضد درد عصاره اژدها از تکنولوژی مختلف مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انقباض (اسم)
contraction, pluck, traction, constriction, shrinkage, retraction, torsion

پیچش (اسم)
deflection, wrest, curvature, torsion, deflexion, intorsion

پیچ خوردگی (اسم)
turn, screw, twist, rick, torsion, kink

تخصصی

[عمران و معماری] پیچش - پیچیدگی
[برق و الکترونیک] چرخش
[مهندسی گاز] پیچش
[نساجی] پیچش - تاب
[ریاضیات] تاب

انگلیسی به انگلیسی

• twisting, winding, bending, distortion, contortion

پیشنهاد کاربران

lobe torsion: چرخش لوبی ( یک آسیب در ریه سگ )
پیچ خوردن ، تاب خوردن ، پیچش
لغزش
انحنا دار - منحنی - تاب دار
پیچش

بپرس