فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: torrefies, torrefying, torrefied
مشتقات: torrefaction (n.)
حالات: torrefies, torrefying, torrefied
مشتقات: torrefaction (n.)
• : تعریف: to dry (a drug, ore, or the like) with intense heat.
بررسی کلمه
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
Torrefy /ˈtɒrɪˌfaɪ/ ( v, tr. - fies, - fying, - fied ) - meaning:
to dry ( drugs, ores, etc ) by subjection to intense heat; roast.
خشک کردن ( داروها، سنگ معدن، و غیره ) با قرار دادن در برابر گرمای شدید یا آتش؛ طعم دودی دادن؛ کباب کردن؛ بریان کردن؛ دودی کردن؛ در معرض حرارت زیاد قرار دادن
... [مشاهده متن کامل]
Example 1 👇
The chef decided to torrefy the peppers over an open flame to bring out their smoky flavor.
سرآشپز تصمیم گرفت فلفل ها را روی شعله باز بگیرد تا به آنها طعم دودی بدهد.
Example 2 👇
The arid desert sun seemed to torrefy the cracked earth, leaving everything dry and brittle.
به نظر می رسید که خورشید سوزان بیابان، زمین ترک خورده را در معرض حرارت زیاد قرار می داد و همه چیز را خشک و شکننده می کرد.
Example 3 👇
This waste was sun - dried, pulverized, torrefied and fermented.
این ضایعات در آفتاب خشک، پودر، ذوب و تخمیر می شد.
خشک کردن ( داروها، سنگ معدن، و غیره ) با قرار دادن در برابر گرمای شدید یا آتش؛ طعم دودی دادن؛ کباب کردن؛ بریان کردن؛ دودی کردن؛ در معرض حرارت زیاد قرار دادن
... [مشاهده متن کامل]
سرآشپز تصمیم گرفت فلفل ها را روی شعله باز بگیرد تا به آنها طعم دودی بدهد.
به نظر می رسید که خورشید سوزان بیابان، زمین ترک خورده را در معرض حرارت زیاد قرار می داد و همه چیز را خشک و شکننده می کرد.
این ضایعات در آفتاب خشک، پودر، ذوب و تخمیر می شد.